ذننویسنده: شون میو ماسه یو نگاهی اجمالی به کتاب“ شما به دیدن معبد یا زیارتگاهی در شهری باستانی میروید و به باغهای آرامش نگاهی میاندازید. با بالا رفتن از کوهی خیسِ عرق میشوید و از چشمانداز گستردهای که از قله میبینید لذت میبرید. و در برابر دریای آبی کریستالی میایستید و درست به افق خیره میشوید. آیا تاکنون این شادابی را، در چنین لحظهای فوقالعاده، که از شتاب و جنبوجوش هر روز? زندگی جدا هستید، تجربه کردهاید؟ قلب شما احساس سبکی میکند و انرژیای گرم در سرتاسر بدنتان جریان مییابد. نگرانی و استرس زندگی روزانه در لحظهای ناپدید میشود و به راستی میتوانید زنده بودن خودتان را در این لحظه حس کنید. امروزه، خیلی از مردم جایگاهشان را از دست دادهاند ــ آنها نگران و سرگردانند که چگونه زندگی کنند. به همین دلیل در تلاش برای تنظیم تعادل روانی خود، دنبال چیزی فوقالعاده میگردند. اما صبر کنید، حتی زمانی که دکم? تنظیم را فشار دادهاید باز هم آن چیز فوقالعاده بیرون از هر روز باقی میماند. وقتی که به زندگی عادیتان باز میگردید، استرس در وجودتان انباشته میشود و ذهنتان فرسوده میشود. حس میکنید باری بر دوشتان دارید و دوباره در صدد یافتن آن فوقالعاده بر میآیید. آیا این چرخ? پایانناپذیر آشنا به نظر نمیرسد؟ ”
جزیرهنویسنده: آلیستر مک لاود نگاهی اجمالی به کتاب“ برای اینکه از جزیرهتان بیرون بروید، اول باید از آب بگذرید و خیلی ها هستند که این کار را نمی کنند یا نمی خواهند که بکنند.
اگر توی جزیره باشید، احساس تک افتادگی می کنید و حس می کنید با مردمی که ساکن خاک اصلی هستند متفاوید، حتی اگر فقط چند مایل از خاک اصلی فاصله داشته باشید و بتوانید آن را ببینید.
آلیستر مک لاود در جزیره کیپ برتون کانادا بزرگ شد، جایی که نیاکان اسکاتلندی اش قرن ها پیش آنجا ساکن شدند و بیشتر داستان هایش در همان جا می گذرد. ”