دیوید لوئیس‌

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - مدیریت‌ زمان - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

تخم شرنویسنده: بلقیس سلیمانیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ رمان تخم شر داستان عاشقیِ دو نسل از مردمان این سرزمین است، نسلی که در بزرگداشت عشق استخوان و جان و عمر می‌سوزاند، و نسلی که عشق و خود را تباه و ویران می‌کند. داستان از سال‌های آغازین دهه هفتاد شروع می‌شود و در سال‌های آغازین دهه هشتاد به پایان می‌رسد، اما در این میانه مدام گذشته تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نسل‌های پیشین با امیدها، عشق‌ها، پنهانکاری‌ها و گناهانشان فراخوانده می‌شوند تا نسل تازه بهتر فهم شود. آنچه رمان در پی آن است برکشیدن معنایی برای زندگی آدمیان هبوط‌کرده در عشق و زندگی است. یکی عشق را پیام رهایی و رستگاری می‌داند و آن را می‌ستاید، و دیگری آن را نشانه‌ای شیطانی و فریب‌آمیز برای ماندن در برهوت بی‌معنایی می‌داند. آن‌که او را می‌ستاید با آن‌که آن را مسکوت می‌کند به گفتگو نمی‌نشیند. یکی در غار تنهایی و انزوای ناشی از عشق می‌میرد و دیگری در مبارزه با لشکر ناپیدای بی‌معنای نومیدی و فریب عشق جان می‌دهد. راستی کدام‌یک از آنان بر حق است؟ آیا اصلاً عشق را با حق رابطه و نسبتی است؟ آیا این مفهوم ازلی در دوران‌های مختلفِ زیست آدمی به هیبت زمانه درمی‌آید و خرق? روایت‌های مسلط روزگار را به تن می‌کند و می‌شود آنچه آدمیان از آن می‌خواهند، یا همواره در کسوت باشکوه بی‌مانندش بر همگان رخ می‌نماید؟ رمان تخم شر به این پرسش‌ها می‌پردازد و از همه مهم‌تر نسبت میان عشق و شر و البته خیر را واکاوی می‌کند. ”

کاش کنارم بودینویسنده: رنه کارلینوRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب کاش کنارم بودی رمان پرفروش و معروف رنه کارلینو، داستان واقعی و تکان دهنده‌ای است که نشان می‌دهد چگونه یک اتفاق ساده، بزرگ‌ترین عاشقانه را به وجود می‌آورد. کاش کنارم بودی که جزو 10 رمان برتر گودریدز 2017 و بهترین رمان عاشقانه‌ی آگوست 2016 محسوب می‌شود، روزگار زنی در دهه 30 زندگی «شارلوت» را روایت می‌کند که زندگی‌اش را با سرگردانی و بی‌هدفی گذرانده است. او حالا و در چنین موقعیتی در جستجوی جرقه و یا شاید الهامی است که به انگیزه و هدفی تازه دست یابد. شارلوت روابط بد زیادی را تجربه نموده، شغل‌های بدی داشته و حالا هم که در کافه‌ای در لس‌آنجلس کار می‌کند، آن را دوست ندارد؛ از انعام مشتری‌ها رضایت ندارد و از لباس کاری زشتش هم خیلی خوشش نمی‌آید. ملاقات غافل‌‌گیر کننده‌ی او با نقاشی مرموز، جوان و خوشتیپ به اسم «آدام»، اوضاعش را دگرگون می‌کند. او ناگهان به شادی وصف ناپذیری دست می‌یابد و چنان غرق در این دیدار ناگهانی می‌شود که می‌فهمد تا مدت‌ها نمی‌تواند از فکر آدام بی‌خیال شود. صبح روز بعد وقتی شارلوت با تعجب به آدام فکر می‌کند، با خود می‌گوید بخت بدی که همواره در مقابل مردان دیگر داشته، فقط به خاطر قضاوت‌های منفی خودش بوده است. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools