نگاهی اجمالی به کتاب“ ماه از پنجره دور می شد،
مثل قویی سفید،
بر آب های سیاه،
مسافر با ترس چمدانش را می بست،
می ترسید،
کسی بدرقه اش نکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مادربزرگ ها قصه های زیادی می دانند، اما به یادماندنی ترین قصه شان خاطراتی است که از خود به جا می گذارند تا زندگی ما را رنگ دانایی ببخشند. ”