نگاهی اجمالی به کتاب“ ادبیات گوتیک شاخهای از مکتب رمانتیسیسم یا دقیقتر این که پیشرمانتیسیسم است و طلوع آن از رویکرد بشر اروپایی به عالم درون، کابوس و رؤیاهای شخصی، امیال و گرایشهای روحی مبهم، عواطف سرکوبشده و ... خبر میدهد تا دریچهای به سوی دهلیزهای تاریک و پیچ در پیچ آدمی گشوده شود.
در قلمرو وحشت هشت داستان برجسته گوتیک را در خود جایدادهاست، همراه با مقدمهای موشکافانه درباره ادبیات گوتیک و ریشههای آن. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان در اوایل قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک آمریکا میگذرد.مری هجده ساله است که با پدرش زندگی میکند . پدر پزشک معتبری است. مری اخیرا خبردار شده است که پدرش نارسایی قلبی وخیمی دارد.مادرش هم سال هاست که آنها را ترک کردهاست.عصر یک روز یکشنبه مری از خانه بیرون میزند.از خیابان های شهربی اعتنا به پسران جوانی که درخواست دوستی با او را دارند میگذرد و در مزارع حومه ی شهر به تماشای غروب خورشید مینشیند.شب هنگام وقتی به خانه بازمیگردد با خبر مرگ پدر خود روبرو میشود و درمی یابد که باید از این پس خود را برای زندگی تازهای آماده کند که چندان راحت نیست. ”