نگاهی اجمالی به کتاب“ اگر شما در کنار مادری بیمهر، سختگیر، نادان و دارای مشکلات شخصیتی پرورش یافته باشید، میراث روانی و رفتاری بهجا مانده از او، همواره چون سایهای در مشکلاتی که روزانه با آنها مواجه هستید، حضور دارد. به همین منوال آثار این آسیبها در روابط عاطفی یا دوستانهتان با دیگران نیز آشکار است و همچنین در مسیر پرورش اعتمادبهنفس و احترام به خود، مخل راه شما میشود. من درک میکنم که شما ممکن است ناامید، دلسرد، مأیوس و سردرگم باشید، اما در این کتاب با یکدیگر درمورد مسائلی چون اعتمادبهنفس و احساس دوست داشتنیبودنِ از کف رفتهی شما کار میکنیم تا آنها را بیتعارف بررسی و ریشهیابی کنیم. این کتاب قدمبهقدم شما را هدایت خواهد کرد تا واقعگرایانه رابطهی خود را با مادرتان و خودتان بازسازی کنید و بتوانید زخمهایی را که اینهمه درد و آسیب برای شما به همراه داشته است، تشخیص دهید و درمان کنید. در ابتدا باهم نگاهی نزدیک و صادقانه به رفتارهای غلط مادرتان و تأثیری که در شما داشته است، میاندازیم و همچنان که جلو میرویم، الگوهای رفتاری او و همینطور شما را بررسی میکنیم. شما در این کتاب راهکارهای مؤثر را میآموزید که موجب تغییر و تحول در آندسته از باورها و رفتارهای شما میشود که نقش بازدارنده را در زندگیتان دارد. این کتاب به شما کمک خواهد کرد- شاید برای اولینبار ـ که درک درستی از عشق پدرومادر یا هر فرد دیگری در زندگیتان بهدست آورید و این ملاک و محکی قدرتمند و قابل اعتماد در دستان شما برای بازسازی زندگی و تصمیمگیریهای شما خواهد شد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ امیل زولا (1840- 1902) نویسندهی نامدار فرانسه در داستان بلند برای یک شب عشق زندگی مردی منزوی و راندهشده را روایت میکند که دچار عشقی بعید میشود. دختری از طبقهی رفاهزده که خلقی غریب دارد و ظاهراً دستنیافتنی است و رابطهای نابهنجار با خانهزادشان دارد. زولا از امیال و گرایشهای پیچیدهی آدمی تصویری مهیج و تأملبرانگیز نشان میدهد. ارباب و بندهای که هر کدام از نقششان لذتی وافر میبرند. - دربارهی نویسندهی کتاب برای یک شب عشق: امیل زولا نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی قرن نوزدهم و بنیانگذار مکتب ناتورالیسم است. شهرت ادبی او بیشتر مدیون بیست جلد رمان بههمپیوستهی روگن ماکار است که جامعهی فرانسوی را در دوران امپراطوری دوم فرانسه (1852-1870) وصف میکند. برخی از رمانهای مهم این مجموعه عبارتاند از: ژرمینال، آسوموار، زمین، پول. - بخشی از کتاب: ژولین در ظلمتی که ناگاه سراسر اتاق را گرفت، صدای بستهشدن در و دور شدن خشخش لباس ابریشمی ترز را در امتداد راهرو شنید. در انتهای شاهنشین، روی زمین نشست، هنوز جرئت نمیکرد از آنجا بیرون بیاید. ژرفای شب پردهای جلوی چشمهایش میکشید؛ اما کنار خود وجود آن پای برهنه را که گویی تمام اتاق از حضورش سر شده بود، حس میکرد. ”