مهدی پرتوی

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - چراغ‌هایی که روشن نشدند - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

نگاهی اجمالی به کتاب

“ همه ما می‌خواهیم زندگی‌ای شادتر، روابطی بر پایه درک و صداقت متقابل، حرفه‌ای موفق و پول و فراوانی بیشتر در همه حیطه‌های زندگی داشته باشیم. این کتابِ متحول‌کننده به شما کمک می‌کند تا با به‌کارگیری چند قانون ساده و خودباوری، به تمام خواسته‌های قلبی‌تان برسید. در این کتاب به بررسی کلیِ رمزوراز قوانینِ هستی می‌پردازیم تا متوجه شویم چگونه باید زندگی‌مان را به بهشتی زمینی تبدیل کنیم. تعداد افرادی که در این دنیا بینوا، ناامید، آزرده و در شرایط بد اقتصادی هستند کم نیست. این نتیجه اعمال خودشان است. با خواندن این کتاب کاملاً به این مساله پی خواهید برد که چرا چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد و چگونه می‌توانید به آسانی واقعیتی را خلق کنید که همیشه رویایش را می‌دیدید. اگر با ذهنی خودآگاه، اراده‌ای محکم، ایمان، مقاومت و براساسِ قانونِ جذب، که جزئیاتش را بعداً توضیح خواهم داد، مشغول به کار شوید، تغییرات خیلی زودتر از آنچه فکرش را می‌کنید نمایان خواهند شد. ”

گورستان پراگنویسنده: اومبرتو اکوRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب «گورستان پراگ» نوشته امبرتواکو(2016-1932)، فیلسوف، نشانه شناس، منتقد ادبی و رمان نویس ایتالیایی است. شهرت اکو در جهان به رمان‌‌نویسی برمی‌گردد، هم ‌چنین از او بیش از 40 کتاب علمی و مقاله به جای مانده است، که به زبان‌های گوناگون ترجمه شده و مخاطبان بسیاری در جهان دارد. از آثار برجسته او می‌توان به «آونگ فوکو»، «نام گل سرخ»، «آنک نام گل» اشاره کرد. کتاب «گورستان پراگ» ششمین رمان اکوست، که فضایی تاریخی دارد، زمان اتفاقات آن در قرن نوزدهم می‌گذرد و داستان در شهرهای تورین و پالرمو در ایتالیا جریان دارد. این رمان سرگذشت چندین شخصیت مختلف را روایت می‌کند. زمان در این رمان بسیار طولانی است و «اکو» برای بیان طولانی بودن آن از زبانی مناسب بهره برده است. موضوع این کتاب درباره فردی است که با سازمان‌های اطلاعاتی اروپا قرارداد بسته تا در ماجراهایی که توسعه اروپا را تحت تاثیر قرار می‌دهند، شرکت داشته باشد. نکته قابل‌توجه درباره این کتاب این است که تمام شخصیت‌های کتاب، واقعا وجود داشته‌اند و رمان در بستری واقعی روایت می‌شود. در بخشی از کتاب «گورستان پراگ» می‌خوانیم: همان‌طور که اینجا نشسته‌ام تا بنویسم، احساس نوعی شرمندگی دارم، انگار دارم روحم را به فرمان، نه ، به خاطر خدا، بگذارید بگوییم به توصیه‌ی یهودی‌ای آلمانی ( یا اتریشی، هر چند همه مثل هم‌اند) عریان می‌کنم. من کی‌ام؟ شاید بهتر باشد، به جای کارهایی که در زندگی انجام داده‌ام، از من دربار شور و شوق‌هایم بپرسید، عاشق چه کسی هستم؟ کسی که به ذهنم نمی‌رسد. می‌دانم که عاشق غذای خوب‌ام. فقط نام توردارژان کافی است نا سرتاپا بلرزم. این عشق است؟ از چه کسی بیزارم؟ می‌توانم بگویم یهودیان، اما این‌که چنین مطیع به پیشنهاد آن دکتر اتریشی(یا آلمانی) تن داده‌ام نشان می‌دهد که چیزی علیه یهودیان لعنتی ندارم». ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools