وابستگی متقابل- هم وابستگی

کتاب صوتی

کتاب صوتی وابستگی متقابل- هم وابستگی

کتاب صوتی وابستگی متقابل- هم وابستگی

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده ملودی بیتی

نام اصلی:

ناشر: نشر لیوسا

سال چاپ: 1397

شابک:

دسته بندی: روانشناسی

خلاصه:

کتاب وابستگی متقابل 2 نوشته‌ی نویسنده‌ی پرفروش ملودی بیتی است که در سال 2008 منتشر شد. این کتاب درباره‌ی نحوه‌ی مراقبت کردن از خودمان در شرایط مختلف است. این‌که می‌گوییم مراقبت از خود منظور مراقبت از روح و روان و رفتارهایمان است. این کتاب در واقع یک راهنمای کامل برای یادگیری بودن ما است و به ما ابزارهای لازم برای پس گرفتن زندگی را با کنار گذاشتن شیوه‌های ناسالمی که تا قبل به کار می‌بردیم، می‌دهد. این کتاب شامل 4 بخش است که نویسنده در هر بخش یک مرور کلی و یک سری فعالیت‌های مربوط به یک رفتار خاص را ارائه می‌دهد. مراقبت، کنترل، انکار، سرکوب و ... از جمله این رفتارها هستند. در واقع این کتاب این امکان را برای ما فراهم می‌کند تا راهنمایی گام به گام برای شخصی‌سازی سلامت خود داشته باشیم. کتاب حاضر با عنوان هم‌وابستگی، نگاهی تازه است که برای نسل امروز نوشته شده است. این کتاب در ادامه کتاب وابستگی متقابل است که در سال 1986 منتشر شده بود. این کتاب در عین حال که مکمل کتاب وابستگی متقابل است، مطالب تازه‌ای دارد که به تنهایی هم قابل استفاده هستند.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار مرداس
تهیه کننده راضیه هاشمی

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

سطح زندگی ات را بالا ببرنویسنده: اس جی اسکاتRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در این کتاب اسکات و لیومور از این حرف می‌زنند که چگونه می‌توان با ایجاد تغییر در برنامه روتین روزانه شرایط خودتان را ارتقا دهید و توقعات و انتظارات خود را به بهترین شکل برآورده کنید. چیزی که این دو نویسنده بر آن تاکید دارند این است که برنامه‌ی روزانه‌ی شما باید بر اساس خصوصیات شخصی خودتان باشد و اگر فردی هستید که کار کردن در شب بیشترین بازدهی را برای شما دارد، لازم نیست خودتان را مجبور کنید پنج صبح از خواب بیدار شوید. برنامه‌ی شما باید چیزی باشد که بتوانید انطباق لازم را با آن داشته باشید و بتوانید همیشه به آن پایبند بمانید. در حقیقت توقع عجیبی از خود نداشته باشید بلکه سعی کنید خودتان را بپذیرید، نسبت به خودتان حس همدلی داشته باشید و آنچه هستید را کمی بهتر کنید. فاکتور جالب دیگری که این کتاب از آن صحبت می‌کند قانون 80/20 است. طبق این موضوع شما باید تأثیرگذارترین کارها را اول انجام دهید یعنی 80 درصد نتایج شما تنها به 20 درصد از تلاش شما وابسته است. حال اگر شما این قانون را در شش حوزه‌ی اصلی زندگی یعنی، خواب، خوردن، ورزش، کار، تفریح و فعالیت‌های روتین زندگی خود به کار ببرید تأثیری که در مجموع خواهید دید فوق‌العاده خواهد بود. ”

خاطره‌های پراکندهنویسنده: گلی ترقیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب خاطره‌های پراکنده نوشته‌ی گلی ترقی است. او در این کتاب، هشت داستان کوتاه را کنار هم قرار داده که عنوان داستان‌ها از این قرار است: «اتوبوس شمیران»، «دوست کوچک»، «خانه‌ی مادربزرگ»، «پدر»، «خدمتکار»، «مادام گُرگِه»، «خانه‌ای در آسمان» و «عادت‌های غریب آقای الف در غربت». با توجه به‌عنوان کتاب، شاید نویسنده در نگارش این داستان‌ها از خاطرات کودکی‌اش متأثر باشد و شاید اصلاً بخشی از خاطراتش را عیناً در این کتاب نقل کرده باشد. در داستان «دوست کوچک» قصه‌ی دو دختربچه را می‌خوانیم که با هم پیمان خواهری بسته‌اند؛ اما پیدا شدن سر و کله‌ی یک دوست سوم همه‌چیز را به هم می‌ریزد. در بخشی از این داستان آمده است: «تابستان هزار و نهصد و هشتاد و چهار؛ ساحل مدیترانه پوشیده از آدم است. جا برای تکان خوردن نیست. به خاطر بچه‌ها تن به این سفر داده‌ام و از آمدن پشیمانم. دریای فیروزه‌ای کثیف و خاکستری است و هوا، مرطوب و داغ، روی تن سنگینی می‌کند. کتابم را می‌بندم و به مردمی که دور و برم هستند نگاه می‌کنم و نگاهم بی‌تفاوت از روی بدن‌ها می‌گذرد، دور می‌زند، برمی‌گردد و روی صورتی نیمه‌آشنا می‌ماند. نزدیک به من، زنی تنها، که سن و سال مرا دارد، روی ماسه‌ها دراز کشیده است و حسی غریب بِهِم می‌گوید که من این زن را می‌شناسم. فکرهایم درهم می‌شود و ته سرم، خاطره‌هایی مغشوش، مثل کرم‌های شبتاب، برق برق می‌زنند. رویم را برمی‌گردانم اما حواسم پیش اوست. ناراحتم و دلم می‌خواهد جایم را عوض کنم. بچه‌ها را صدا می‌زنم. عینک آفتابیش را برمی‌دارد و توی کیفش دنبال چیزی می‌گردد. سرش را بالا می‌گیرد. می‌نشیند. رویش را می‌چرخاند و یک آن، به من خیره می‌شود؛ از چشم‌هایش است که او را می‌شناسم؛ از آن دو تا دایره‌ی درشت آبی که هنوز هم مثل روزهای کودکی ته دلم را می‌لرزاند.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools