نگاهی اجمالی به کتاب“ هزارتوی خواب و هراس، رمانی نوشته ی عتیق رحیمی است که نخستین بار در سال 2002 به چاپ رسید. فرهاد، دانشجویی معمولی است که به زنان و شعر علاقه دارد و نسبت به باورهای مذهبی پدربزرگش بی اعتناست. اما در یک شب، همه ی این ها تغییر می کند. اکنون سال 1979 است و افغانستان شاهد اولین روزهای کودتای حامی شوروی است. فرهاد با یکی از دوستانش که قصد فرار به پاکستان را دارد، برای معاشرت بیرون رفته است. اما چند ساعت بعد، در خانه ای ناشناس، کتک خورده و سردرگم، به هوش می آید. او در ابتدا فکر می کند که مرده اما به تدریج یادش می آید که چه اتفاقاتی افتاده است. همزمان با غرق شدن ذهن فرهاد در خاطرات، ترس ها و توهمات، و محو شدن مرز میان واقعیت و خیال، او درمی یابد که اگر می خواهد از دست سربازان فرار کند، باید مانند دوستش همه ی دلبستگی های خود را کنار بگذارد و راهی برای ورود به پاکستان پیدا کند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هر انسانی گذشتهای دارد که هرگز رهایش نمیکند، آیندهای دارد که میخواهد بیتوجه به گذشته آن را بسازد، و حالی که به تلاش میگذرد، به دست و پا زدن برای پاک کردن ماجراهایی که از سر گذرانده، به درگیری ذهنی برای آیندهای نامعلوم... قهرمان «برامواج» زنی است که خلاف معمول عمل میکند، گذشتهاش را پس میزند و سالها از آن سراغی نمیگیرد که آیندهاش را با عشق و امید بنا کند، عشقی با فرجام جدایی. زمانی طولانی در این بیخبری زندگی میکند تا ناگهان به او خبر میرسد که پدرش ناپدید شده. زن تصمیم میگیرد به ساحل دریاچه کودکیهایش بازگردد... ”