نگاهی اجمالی به کتاب“ زن با لحن محزونی گفت: «عجیب است، نه؟ دور و بر ما همه چیز دارد میرود روی هوا، ولی هنوز بعضیها نگران یک قفل شکستهاند، بعضیها هم اینقدر وظیفهشناساند که میآیند برای تعمیر… ولی شاید درستش همین باشد، همین سر و کله زدن با خردهریزها، همین وظیفهشناسی و درستکاری که ما داریم، حالا که دنیا دارد سر و تهش هم میآید، عقلمان را سر جایش نگه داشته.» ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زنبق دره تراژدی عشقی پاک و بیفرجام است که در آن پسر جوانی عاشق زنی با دو فرزند رنجور و بیمار و همسری پیر و نیمه مجنون میشود. پسر در تمام دوران زندگی خود محروم از چشیدن محبت پدر و مادر بوده است. زن در دو راهی عشق و خانوادهی خود قرار میگیرد و از آنجا که زنی است مذهبی و متعهد به قوانین خشک و سختگیرانهی کاتولیک و کلیسا، تا مدت مدیدی برای عشق خود نهیب میزند اما گویی چشمهی جوشان عشق در وجود این زن خشکی نمیپذیرد و هر لحظه او را تشنهی چشیدن آن عشق و لذاتش میکند. چنانچه طی رخداد حوادثی، زن نسبت به مذهب و دین خود دچار شک و تردید میشود و به ناگاه زندگی خود را پوچ و از دست رفته میپندارد. ”