نگاهی اجمالی به کتاب“ چند لحظه چشمانتان را ببندید و زندگی رویاییتان را مجسم کنید. زندگیای را مجسم کنید که بهراستی آرزویش را دارید. آن را میبینید؟ آدمها را میبینید؟ صداها را میشنوید؟ آن را بهوضوح و روشنی احساس میکنید؟ اگر میتوانستیم رویاهایی را که در سر داریم به واقعیت تبدیل کنیم، زندگی باشکوه نمیشد؟ با این حال، در اغلب مواقع، پس از آن که رویایی را در سر میپرورانیم چشمانمان را باز میکنیم، سرمان را تکان میدهیم و به خودمان میگوییم: «حالا باید برگردم به واقعیت!» آن زندگی که برای ما رویاست، برای بعضیها واقعیت است! چرا؟ چون از ما بهترند؟ چون خونشان از ما رنگینتر است؟ چون از ما خوشاقبالترند؟ بدیهی است که اینطور نیست! پس چرا آنچه برای ما رویاست برای بعضی واقعی است؟ چون آنچه را برای تحقق رویایشان لازم بوده است، انجام دادهاند. آنها پایشان را از رویاپردازی محض فراتر نهاده و آن را خلق کردهاند! زندگیای را خلق کردهاند که میخواستند. برای تحقق زندگی دلخواهشان تلاش کردهاند. مسؤولیت سرنوشتشان را بر عهده گرفتهاند. حالا، نوبت شماست! ”
کلیدنویسنده: ایزاک بشویس سینگر نگاهی اجمالی به کتاب“ " بسی پاپکین" زنی بیوه و میانسال است که در آپارتمانی در نیویورک زندگی میکند.او که سالهاست در دنیای تنهایی خودش بسر میبرد ، نسبت به همه ی آدمها و همسایگانش بدبین است و با کسی ارتباط ندارد. روزی هنگام خروج از آپارتمان همچون همیشه در را قفل میکندو حتی سوراخ کلید را هم با بتونه پر میکند تا نیروهای مافوق بشری به آپارتمانش راه پیدا نکنند.اما در غروب این روز بخصوص با صحنههایی از زندگی مواجه میشود که به کلی روحش را دگرگون میکند. ”