معصومه نورزاد

از این هنرمند بشنوید:
گوینده:
  • کتاب صوتی - سکوت - ماه آوا
  • کتاب صوتی - مقام رسمی - ماه آوا
  • کتاب صوتی - جادوگر - ماه آوا
  • کتاب صوتی - جسارت رانندگی - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

شفای زندگینویسنده: لوئیز ل.هیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب شفای زندگی با عنوان اصلی You can heal your life اولین بار در سال 1984 منتشر شد. این کتاب مانند بیشتر کتاب‌های لوئیزآل هی به سرعت به فروشی چشم‌گیری رسید. لوئیز هی این کتاب را در چهار بخش نوشته است. او در ابتدای کتاب توضیح می‌دهد که تنها هدفش از نوشتن این کتاب این است که زندگی زیباتری برای همه‌ی خوانندگان بسازد، سبب شود آن‌ها به شفای درون برسند و هرآنچه که می‌داند را به خوانندگانش منتقل کند. او به خوانندگانش توصیه می‌کند که از راهکارهای این کتاب استفاده کنند و آن‌ها را دائما تکرار کنند. لوءیز آل هی در بخش‌هایی از کتابش توضیح می‌دهد که کتاب شفای زندگی از خوانندگان نمی‌خواهد که ارتباطشان را با پزشکان و درمان‌گرها قطع کنند، بلکه تنها روشهایی به خواننده داده است که می‌تواند با همکاری پزشک خود و با یاری او برای تندرستی و سلامت بیشتر از آن‌ها استفاده کنند. لوئیز هی، کتاب شفای زندگی را در چهار بخش اصلی و چندین فصل چند صفحه‌ای نوشته است. هر بخش از این کتاب با یک عبارت تاکیدی آغاز شده است و لوئیز هی تاکید می‌کند که به این عبارت توجه ویژه داشته باشید و آن‌ را بارها با خود تکرار کنید و بنویسید و بگذارید به عمق جان‌تان برود. برخی از این عبارت تاکیدی به شکل زیر هستند: «کائنات ما را در هر اندیشه‌ای که برگزینیم و به آن معتقد باشیم،کاملا حمایت می‌کند.» یا «گذشته هر چه باشد، من پدر و مادرم را سرزنش نمی‌کنم.» یا «نقطه‌ی اقتدار همواره در لحظه‌ی حال است.» ”

از این مطمئنمنویسنده: اپرا وینفریRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ داستان جدیدی نیست، اما فکر می‌کنم، حداقل برای این کتاب، ارزش دارد که یک بار دیگر آن را تعریف کنم. سال 1998 بود و داشتم فیلم محبوب را در مصاحبه‌ی تلویزیونی زنده با جین سیسکِل، منتقد فیلم بزرگ شیکاگو سان‌تایمز، معرفی می‌کردم و همه‌چیز داشت خیلی آرام پیش می‌رفت تا اینکه اوضاع به هم پیچید. او پرسید: «بگو ببینم، از چی کاملاً مطمئنی؟» اولین بار نبود که مصاحبه می‌کردم. سال‌های سال در مصاحبه‌ها سئوال‌های ترسناکی مثل این را از من پرسیده بودند و هنوز هم می‌پرسند و معمولاً جوری نمی‌شود که هیچ کلمه‌ای برای پاسخ پیدا نکنم، اما باید بگویم جین موفق شده بود مرا گیر بیندازد. با من‌ومن و درحالی‌که می‌دانستم او به‌دنبال چیزی بزرگ‌تر، عمیق‌تر، پیچیده‌تر است، گفتم: «اوه،‌ درباره‌ی این فیلم؟» اما داشتم طفره می‌رفتم تا در ذهنم به پاسخی حداقل کمی منسجم برسم. اما او گفت: «نه، می‌دونی منظورم چیه؛ درباره‌ی خودت، زندگی‌ت، هرچی، همه‌چی...» «اوه، من مطمئنم که... اوه... مطمئنم که، جین، یه کم وقت می‌خوام که درباره‌اش بیشتر فکر کنم.» حالا شانزده سال گذشته و از آن موقع تا به‌حال خیلی به این پرسش فکر کرده‌ام، طوری‌که تبدیل به پرسش اساسی زندگی‌ام شده است: هر شب از خودم می‌پرسم دقیقاً‌ از چه مطمئن هستم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools