نگاهی اجمالی به کتاب“ چند لحظه چشمانتان را ببندید و زندگی رویاییتان را مجسم کنید. زندگیای را مجسم کنید که بهراستی آرزویش را دارید. آن را میبینید؟ آدمها را میبینید؟ صداها را میشنوید؟ آن را بهوضوح و روشنی احساس میکنید؟ اگر میتوانستیم رویاهایی را که در سر داریم به واقعیت تبدیل کنیم، زندگی باشکوه نمیشد؟ با این حال، در اغلب مواقع، پس از آن که رویایی را در سر میپرورانیم چشمانمان را باز میکنیم، سرمان را تکان میدهیم و به خودمان میگوییم: «حالا باید برگردم به واقعیت!» آن زندگی که برای ما رویاست، برای بعضیها واقعیت است! چرا؟ چون از ما بهترند؟ چون خونشان از ما رنگینتر است؟ چون از ما خوشاقبالترند؟ بدیهی است که اینطور نیست! پس چرا آنچه برای ما رویاست برای بعضی واقعی است؟ چون آنچه را برای تحقق رویایشان لازم بوده است، انجام دادهاند. آنها پایشان را از رویاپردازی محض فراتر نهاده و آن را خلق کردهاند! زندگیای را خلق کردهاند که میخواستند. برای تحقق زندگی دلخواهشان تلاش کردهاند. مسؤولیت سرنوشتشان را بر عهده گرفتهاند. حالا، نوبت شماست! ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ مارتا کیست؟ دومین رمان ماریانا گاپوننکو، شاعر و نویسنده اوکراینی است. این رمان در سال 2012 منتشر شد که با استقبال بسیار زیادی مواجه شد. نویسنده برای خلق این اثر دو جایزه ادبی معتبر آدِلبرت فون شامیسو و آلفا را از آن خود کرد. این اثر حتی در سال 2016 هم در فهرست کتابهای پرفروش سال قرار گرفت.
این رمان داستان پرندهشناسی نودوششساله است که خبر مرگ قریبالوقوعش را دریافت میکند و تصمیم میگیرد آخرین روزهای عمرش را در یکی از مجللترین هتلهای دنیا سپری کند.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
سرد است عشق. عشق سرد است. ولی در قبر میسوزیم، ذوب و به طلا تبدیل میشویم... لوادسکی منتظر جاری شدن اشکهایش شد. ولی اشکی نیامد. با وجود این، صورتش را پاک کرد. چه چندشآور!
همین چند لحظه قبل تلفن را بهتزده قطع کرده بود. اگر آنچه از صدای نفس کشیدن پزشک خانوادگیاش احساس میشد بیقراری نبود، پس چه بود؟ ”