نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ یکی از دغدغههای هم? ما این است که دیگران چه نظری دربارهمان دارند. هم? ما خواستار موفقیتیم و از شکست میترسیم. هم? ما کم و بیش، و غالباً در خفا، دربار? جایگاه اجتماعیمان اضطراب داریم.
آلن دوباتن، برای نخستین بار، به این وضعیت شایع نامی داده است و در کتاب خود سرچشمههای آن و راههای ممکن مقابله با آن را بررسی کرده است. او به قلمرو تاریخ، فلسفه، اقتصاد، هنر و سیاست سفر میکند تا ببیند متفکران بزرگ با چه شیوههای بدیعی بر این اضطراب غلبه کردهاند. حاصل کار او کتابی است که نه فقط سرگرم کننده و تأمل برانگیز است، بلکه رنگی از نبوغ و حکمت دارد، و میتواند در حل این مشکل به انسان امروز کمک کند. اضطراب جایگاه اجتماعی هم تشریح یکی از دردهای انسان مدرن است و هم پیشنهاد راههایی برای درمان این درد. ”