نگاهی اجمالی به کتاب“ مولوی از آن دسته اندیشمندان، آموزگاران، استادان معنوی و حکیمانیست که پندها و اندرزهایش، با گذشت زمان نهتنها رنگ کهنگی یا ابطال به خود نگرفتهاند، بلکه بیشازپیش با اقبال عموم مردم، روانشناسان و فیلسوفان سراسر جهان قرار دارند. به زعم بسیاری از منتقدان، آموزههایی که مولانا قرنها پیش در قالب نظم یا نثر به مخاطبانش ارائه کرده، برای کامیابی و خوشبختی انسان امروز نیز کارآیی دارند. به نظر میرسد این شاعر و واعظ، پیش از آنکه خبری از مدرنیته و دغدغههای آن باشد، از مشکلات و نیازهای آن به خوبی آگاه بوده است.
تاکنون آثار بسیاری با الهام یا اقتباس از سرودهها یا اندیشههای مولوی، چه در ایران و چه آن سوی مرزها نگاشته شده و البته مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفته است. برخی از آنها رنگ جامعهشناختی یا ادبی داشتهاند اما طیف گستردهای از آنها نیز به دنبال نکات روانشناختی در آثار این حکیم بودهاند. هاکان منگوچ نویسندهای که راهورسم زندگی صوفیانه را نیز درک کرده، در کتاب صوتی موعد مقرر به سراغ همین موضوع رفته است. این نویسندهی اهل ترکیه، با موشکافی سرگذشت و آرای مولانا، به ما درس عاشقانه زیستن میدهد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان آناکارنینا نوشتهی لییو تولستوی، نویسندهی روس است و سروش حبیبی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب برای اولین بار در سال 1878 به چاپ رسید و خود تولستوی آن را اولین کتاب واقعی خود میدانست. آناکارنینا رمان پیچیدهای است که بیش از دوازده شخصیت اصلی دارد. موضوع رمان در مورد خیانت، ایمان، خانواده، جامعهی اشرافی روسیه، ازدواج، آرزو و زندگی روستایی است. داستان در مورد رابطهی خارج از ازدواج آنا با افسری جوان به نام ورونسکی است. این رابطه رسوایی زیادی برای هر دو به همراه میآورد و بیشتر موجب فروپاشی روابط و زندگی آنا میشود. یکی از اصلیترین مضامین رمان این است که: «هیچکس نمیتواند شادی خود را بر روی درد و رنج شخص دیگر بنا نهد.» به گفتهی بسیاری، شخصیت لوین در رمان درست مانند شخصیت اصلی تولستوی است. انگار که نویسنده عقاید خود را از زبان این شخصیت به مخاطب عرضه میکند. از طرفی نام تولستوی لییو است و نام خانوادگی روسی لوین هممعنا با لییو است. لوین از کیتی به همان روشی خواستگاری میکند که تولستوی از سوفیا (همسرش) خواستگاری کرده است. هماکنون تولستوی را به عنوان نویسندهای مشهور میشناسند؛ اما او در دوران خود یک مبدع بزرگ در زمینهی نویسندگی بود. استفاده از مونولوگ درونی امروز شاید امری عادی باشد؛ اما خود تولستوی برای اولین بار در رمان آناکارنینا از آن استفاده کرد. روشی که باعث میشود شخصیتها بدون واسطه در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنند. نویسندههای پیشین مانند شکسپیر در نمایشنامهها از این روش استفاده میکردند؛ اما هیچگاه در رمانها از آن استفاده نشده بود. مونولوگ درونی باعث همدلی زیاد مخاطب با شخصیت میشود و باعث میشود از نزدیک انگیزههای شخص را درک کنیم. ”