نگاهی اجمالی به کتاب“ بهجای این که اجازه دهید رنج و شادی در شما تأثیر بگذارند، بیاموزید چگونه از رنج و شادی بهنفع خودتان استفاده کنید. اگر چنین کاری را انجام دهید؛ شما بر زندگیتان تسلط خواهید داشت. اگر چنین کاری را انجام ندهید؛ زندگی بر شما تسلط خواهد یافت.
در این کتاب بهیادماندنی، مطالبی را از آنتونی رابینز میخوانید که شاید در گذشته هرگز آنها را نخواندهاید. او بهترین و مؤثرترین اهرمها یا راهکارهایی را برای شما مطرح میکند که تاکنون به آنها پی برده است. این راهکارها در واقع بهترین و بیشترین پیامدها را در زمینهی پیشرفت شخصی برای شما بهارمغان میآورند. رابینز مطالبش را بهشیوهای روان و صمیمی مطرح میکند. او همهی اشتیاق، تأثیرگذاری و تواناییاش را در این زمینه بهکار میبرد.
رابینز در این کتاب هدیهای ویژه را به شما تقدیم میکند. او میکوشد ثمرهی سالها تلاش کارشناسانهی خودش را در زمینهی پیشرفتهای شخصی در اختیارتان قرار دهد. چنین ثمرهای در نتیجهی کارکردن با بعضی از تأثیرگذارترین و موفقترین انسانها در سازمانهای مختلف بهدست آمده است. رابینز باور دارد که وظیفهاش همواره یکسان خواهد بود. او میکوشد تغییری مثبت را در زندگی افرادی بهوجود آورد که برای مشاوره به او مراجعه میکنند؛ فرقی نمیکند چنین فردی مدیرعامل یا مدیر اجرایی سازمانی بزرگ، معماری نامدار یا فقط و فقط انسانی معمولی باشد که انگیزهاش را بهکلی از دست داده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ فیثاغوروویچ مالکی میان مایه است که روزی به ضیافت ناهار ژنرال سواره نظام دعوت میشود.در طول مهمانی که تا انتهای شب میانجامد ، ژنرال از اسب ابلقی برای حاضران حرف میزند که بی همتاست و جزو دارایی خاص او محسوب میشود.فیثاغوروویچ تحت تاثیر مستی و جوی که بوجود آمده از دهانش میپرد که صاحب کالسکهای است عجیب و منحصر بفرد.توجه حاضران به گفته هایش جلب میشود و او همگی را برای ناهار فردا به خانه اش دعوت میکند.فردا ظهر در حالی که فیثاغوررویچ در خواب است و سرخوشی شب پیش نیز از سرش پریده با این خبر همسرش از خواب بیدار میشود که گروهی سواره به سوی خانه شان میآیند.گوگول در این داستان نیز، هم چون دیگر آثارش، با بیانی شوخ و طنزی گزنده آینه ای در برابرمان می گیرد و ما را با عادات مضحک مان روبرو میکند. ”