نگاهی اجمالی به کتاب“ برایان تریسی در کتاب معجزه انضباط فردی به شما کمک میکند تا تنبلی و تنپروری را کنار بگذارید. او نه اصل برای منظم بودن ارائه میدهد و به شما میآموزد چگونه با برنامهریزی به فرد با انضباطی تبدیل شوید.
کتاب معجزه انضباط فردی (The miracle of Self-Discipline) نخستین بار در سال 2010 به چاپ رسید و به سرعت به یکی از کتابهای پرفروش در زمینه خودشناسی تبدیل شد.
برایان تریسی (Brian Tracy) در مقدمهی کتابش قول میدهد با راهکارهایش شما را منظمتر و منضبطتر کند. او در ابتدای کتاب حاضر به این موضوع اعتراف میکند که هیچگاه فرد باانضباطی نبوده و بعد از درخواست ناشران برای نوشتن این کتاب متوجه نمود بیرونی رفتارش برای دیگران شده است.
او در هر بخش از این کتاب یک اصل مهم برای دست یافتن به انضباط را شرح میدهد. در اولین بخش و در واقع اولین اصل درباره درست فکر کردن توضیح میدهد. به اعتقاد او اغلب مردم به هیچ عنوان فکر نمیکنند به طوری که میتوان گفت هر کار دیگری برایشان راحتتر از فکر کردن است. او میگوید اگر میخواهید کاری که انجام میدهید از اثرگذاری خوبی برخوردار باشد، باید تفکر درستی پشت آن قرار گیرد تا کیفیت خوبی را دریافت کنید. ”

ذننویسنده: شون میو ماسه یو
نگاهی اجمالی به کتاب“ شما به دیدن معبد یا زیارتگاهی در شهری باستانی میروید و به باغهای آرامش نگاهی میاندازید. با بالا رفتن از کوهی خیسِ عرق میشوید و از چشمانداز گستردهای که از قله میبینید لذت میبرید. و در برابر دریای آبی کریستالی میایستید و درست به افق خیره میشوید. آیا تاکنون این شادابی را، در چنین لحظهای فوقالعاده، که از شتاب و جنبوجوش هر روز? زندگی جدا هستید، تجربه کردهاید؟ قلب شما احساس سبکی میکند و انرژیای گرم در سرتاسر بدنتان جریان مییابد. نگرانی و استرس زندگی روزانه در لحظهای ناپدید میشود و به راستی میتوانید زنده بودن خودتان را در این لحظه حس کنید. امروزه، خیلی از مردم جایگاهشان را از دست دادهاند ــ آنها نگران و سرگردانند که چگونه زندگی کنند. به همین دلیل در تلاش برای تنظیم تعادل روانی خود، دنبال چیزی فوقالعاده میگردند. اما صبر کنید، حتی زمانی که دکم? تنظیم را فشار دادهاید باز هم آن چیز فوقالعاده بیرون از هر روز باقی میماند. وقتی که به زندگی عادیتان باز میگردید، استرس در وجودتان انباشته میشود و ذهنتان فرسوده میشود. حس میکنید باری بر دوشتان دارید و دوباره در صدد یافتن آن فوقالعاده بر میآیید. آیا این چرخ? پایانناپذیر آشنا به نظر نمیرسد؟ ”