نگاهی اجمالی به کتاب“ همانطور که از عنوان کتاب صوتی ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول برمیآید، میتوان حدس زد که با رمانی جنایی-معمایی روبهرو هستیم. در سال 1992 به سر میبریم. ونکا راکول 19 ساله، زیباترین و جذابترین دختر مدرسهی «تکنوپل سوفیا آنتوپولیس» است؛ مدرسهای معروف در شهر ریویرای فرانسه. ونکا با معلم فلسفهی خود، الکسیس، ارتباطی پنهانی دارد و تصمیم میگیرد یک شب از خوابگاه بیرون برود تا با او فرار کند. ونکا و الکسیس در یک شب سرد که تمام شهر زیر بارش برف و طوفان مدفون شده است، نقشهی خود را عملی میکنند. آنها با یکدیگر فرار میکنند و دیگر هیچوقت خبری از ونکا نمیشود. کتاب صوتی ماجرای ناپدید شدن ونکا راکول با این اتفاق شروع میشود. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب بادبادک باز روایتی از دسامبر 2001 تا مارس 2001 را به مخاطب نشان میدهد. در تمام قسمت های کتاب با روایتی صمیمی و دوستانه مواجه خواهیم بود و مخاطب به سرعت میتوان با برخی قسمت های کتاب همزاد پنداری کند. در ابتدای داستان، امیر شخصیت اصلی داستان که از یک خانواده مرفه و پولدار است از خاطرات 12 سالگیاش میگوید و صحبت کردن او در مورد گذشته ای که راه خود را با چنگ و دندان باز میکند مخاطب را برای شنیدن داستانی که شاید به همین سادگی نتوان از آن عبور کرد آماده میکند.
این داستان چهره غمگین کشور افغانستان را در زمان سقوطش نشان میدهد. زمانی که سیاست افعانستان با تحولات عجیبی رو به رو میشود و زندگی مردم را به طور کل تغییر میدهد. داستان در عین حال که چهره مردم را در این تغییرات سیاسی نشان می دهد بیشتر متمرکز بر زندگی دو دوست به نامهای امیر و حسن است که در عین حال که با هم بزرگ شده اند و حتی از یک پستان شیر خورده اند تفاوت های چشمگیری در سبک زندگی دارند. امیر از خانواده ای ارباب زاده و پولدار و حسن از خانواده ای رنج کشیده و کم توان به عنوان خدمتکار در خانه امیر و خانوادهاش مشغول است. حکایت دوستی حسن و امیر به خوبی می تواند اختلاف طبقاتی در افغانستان را برای مخاطب به تصویر بکشد، اما این تمام داستان نیست؛ چرا که هدف این رمان 400 صفحهای تنها به این دوستی خلاصه نمیشود. ”