نگاهی اجمالی به کتاب“ من زنان و مادران خانهداری را میبینم که بیستوچهار ساعت شبانهروز کار میکنند اما تمام کنترل و قدرتشان را به دست شوهرانشان دادهاند زیرا پول درنمیآورند. من زنان مجرد موفقی را دیدهام که از تمرکز بر آنچه باید امروز انجام دهند تا آینده مالی خوبی داشته باشند، امتناع میکنند. من زنانی را دیدهام که در ازدواج دوم خود هستند اما نمیتوانند از داراییهایی که قبل از ازدواج دوم جمع کردهاند مراقبت کنند و حتی از حرف زدن درباره مسائل مالی با شوهر جدید خود طفره میروند. و از همه تکاندهندهتر این است که بسیار شنیدهام که زنان سالمند هنگام توصیف شرایط خود از عبارتهایی چون «ناتوان» و «ضعیف» استفاده میکنند. وقتی صحبت از زندگی مالی بهمیان میآید، این زنان پر از ندامت و پشیمانی هستند. سؤال این است که چرا این کارها را با خودتان میکنید؟ چرا با دست خود داوطلبانه اقدام به خودکشی مالی میکنید و از همه بدتر این کار را با لبخندی بزرگ روی صورتتان انجام میدهید؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ امیدواریم مبارزه برای تساوی حقوق، هرگز به جنگ بین جنسیتها تبدیل نشود. هرگز باور نکنی که حقوق و اختیارات و آزادیهای یک زن کمتر از توست و برای کار مشابهی که انجام میدهد، نباید به اندازه تو دستمزد بگیرد، و به ذهنت خطور نکند که میتوانی به این نتیجه برسی که در آینده دیگر لازم نیست در را برای خانمها باز نگه داری. و این که یک مرد نمیتواند همزمان جنتلمن باشد، و از حقوق مساوی هم برخوردار باشد.
مادربزرگهایت به تو یاد خواهند داد که این مسئله بیپایه و اساس است. چون درست است که میتوانیم از نسل پدربزرگهایت تعریف کنیم، ولی اگر زنانشان از آنها پشتیبانی نکرده بودند، هیچ وقت آن قدر زمان در اختیار نداشتند که بخواهند درباره دنیا همه چیز را ”