نگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب راز بین دو نفر نوشتهی کارن ام. مک منس، قصه نوجوانی را به تصویر میکشد که نزد مادربزرگش در شهر دیگری رفته و در آنجا اتفاقات رمزآلودی برایش رخ میدهد که او را سردرگم و وحشتزده میکند.
الری وارد شهر کوچکی به نام اکوریج میشود، شهری که تا به حال در آنجا نبوده و چیزهای عجیبی در موردش به گوشش رسیده است. در این شهر مردم همدیگر را میشناسند و روابطشان بسیار در هم گره خورده است. خالهی الری زمانی که 17 ساله بود در این شهر گم شد. 5 سال قبل نیز یکی از برندگان مراسم رقص مدرسه کشته شد و اینگونه نام این شهر بین مردم پیچید.
اکنون الری با شرایطی که برایش به وجود میآید ناچار است به این شهر برود و با مادربزرگش که خیلی او را نمیشناسد، زندگی کند. هر چند شهر اکوریج در ظاهر زیبا به نظر میرسد با این حال اسراری در خود پنهان دارد. پیش از اینکه سال تحصیلی الری آغاز میشود، فردی به شکلهای گوناگون ادعا میکند که در روزهای آینده قتلی رخ خواهد داد و پیوسته هشدار میدهد که مراسم رقص آن سال نیز به همان خطرناکی و وحشتناکی پنج سال قبل خواهد بود. ”