جولی لکسترام هایمز

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - میخائیل و مارگریتا - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

من خوبم، تو خوبینویسنده: تامس آ. هریسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ انسان معمولا در درون خود به دنبال جواب این سوال است که چرا آن کار را کردم یا چرا آن کار را نکردم. مغز و فکر انسان چطور کار می‌کند که در بیشتر اوقات نمی‌تواند رفتار درست از خود نشان دهد و بعد با ندامت از خود سوال می‌کند چرا چنین شد و چنان نشد. این سوال باعث شد تا روانشناسان به کشف مفهوم مهمی در رشته روانپزشکی به نام « تحلیل رفتار متقابل» پی ببرند. این شاخه از روان‌شناسی چگونگی ارتباط و تعامل افراد را بررسی می‌کند. با استفاده از تکنیک تحلیل مقابل فرد احساسات و لایه‌های پنهانی که در تعاملات و رفتارهای خود داشته است را بهبود می‌بخشد و در تمام عرصه‌های زندگی آن را به کار خواهد برد. کتاب «من خوبم، تو خوبی» نوشته‌ی توماس هریس به ما کمک می‌کند تا در هر موقعیتی واکنشی درست و منطقی از خود نشان دهیم. سوال اغلب افرادی که سراغ کتاب‌های روانشناسی و روان‌درمانی می‌روند این است که این کتاب‌ها برای چه گروهی نوشته شده‌اند و مخاطبان اصلی آن‌ها چه کسانی هستند. شاید در نگاه اول به دلیل توضیحات کامل و موشکافانه‌ی توماس هریس، که در این کتاب به شکلی عمیق و موثر موضوع تحلیل رفتار متقابل را بررسی می‌کند، روانکاوان و روان‌درمان‌گرها و روان‌شناسان به عنوان مخاطبان اصلی این کتاب فرض شوند. اما موضوع تحلیل رفتارها، موضوعی نیست که تنها مختص به گروه افراد خاصی در جامعه باشد. این کتاب برای افرادی که همواره در زندگی خود با انسان‌ها در ارتباط هستند مثل معلمان، مربیان، والدین و روان‌درمان‌گرها بر اساس نوع ارتباط‌هایشان کاربرد متفاوتی دارد. ”

سیزده دلیل براینویسنده: جی اشرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ با تمام عضلات بدنم که باهم متحدانه می‌خواهند از حال بروم، مقابله می‌کنم. همه‌ی عضلاتم انگار باهم از من می‌خواهند به مدرسه نروم. می‌خواهند به‌جای دیگری بروم و تا فردا پنهان شوم؛ ولی اهمیتی نداشت، هر وقت به مدرسه برمی‌گشتم، مجبور بودم با آن آدم‌های داخل نوارها روبه‌رو شوم. به ورودی پارکینگ نزدیک می‌شوم. جایی که تخته‌سنگ بزرگ و حکاکی شده‌ای با پیچکی که به دور پایه‌ی آن پیچیده شده قرار دارد. روی آن نوشته یادبودِ سال 1993. در طول این سه سال، بارها از جلوی این تخته‌سنگ عبور کرده‌ام؛ اما هیچ‌وقت پارکینگ را به این شلوغی ندیده بودم. حتی یک‌بار، چون هیچ‌وقت این‌قدر دیر به مدرسه نمی‌آمدم. تا امروز. به دو دلیل. یک: بیرون دفتر پُست منتظر ایستاده بودم. منتظر بودم باز کند تا جعبه کفشی پر از نوار کاست را پُست کنم. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools