نگاهی اجمالی به کتاب“ دیوید لینچ، فیلمساز مشهور جهانی، با کتاب صید ماهی بزرگ روزنی کمیاب به روی اسلوبهای هنریاش، سبککار شخصیاش، و بهرههای خلاقان? فراوانش از تجرب? مراقبه میگشاید. لینچ شرح میدهد که چگونه به درون «شیرجه» میزند، ایدهها را مانند ماهی «صید» میکند و آنها را مهیای صفح? تلویزیون، پرد? سینما یا دیگر رسانههای مورداستفادهاش نظیر نقاشی، موسیقی و طراحی میسازد. لینچ برای اولین بار در مورد تعهّد سی و اندی سالهاش به مراقب? تعالیبخش و تأثیری که بر فرایند خلاقیت او نهاده مینویسد.
لینچ در فصلهایی کوتاه، از شکلگیری ایدههایش حرف میزند – اینکه از کجا میآیند، چطور آنها را به چنگ میآورد و کدامیک بیشتر او را جذب خود میکند. او توضیح میدهد که چگونه افکارش را به عمل درمیآورد و به چه صورت با اطرافیانش تعامل میکند. سرانجام به تعمق در مورد «خود» و دنیای پیرامون میپردازد – و اینکه چگونه فرایند «شیرجه زدن به درون» که بر کار او تأثیری ژرف نهاده، مستقیماً میتواند به دیگران سود برساند. صید ماهی بزرگ برای انبوه طرفداران لینچ همچون مکاشفهای است که موجب درک بهتر دیدگاه شخصی وی میشود. در ضمن برای کسانی که نمیدانند خلاقیت خود را چگونه رشد دهند، کتابی جالبتوجه است.
دیوید لینچ، کارگردانی که سه بار نامزد جایز? اسکار شده است، یکی از فیلمسازان پیشتاز دوران ماست. از اوایل ده? هفتاد میلادی تا به امروز پروژههای عامه و منتقد پسند لینچ، از جمله کله پاککن، مرد فیل نما، قلباً وحشی، توئین پیکس، مخمل آبی، مالهالند درایو و اینلند امپایر در جهان به آثاری تعبیر میشوند که دیوار بین سینمای هنری و فیلمسازی هالیوودی را فروریختهاند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب هنر لذت بردن: خوب زندگی کن و از زندگیات لذت ببر نوشتهی امیرحسن مکی، به شما میآموزد چگونه از لحظه لحظهی زندگیتان به خوبی استفاده کنید و از آن لذت ببرید.
هنری که هیچگاه و هیچ کجا در زندگی یادتان ندادهاند، لذت بردن از زندگی است. در واقع لذت بردن از زندگی را نه تنها یادتان ندادهاند، بلکه شما را از آن منع کردهاند. این در حالی است که لذت بردن، پدیدهای غریزی و مهمترین عامل بقا است.
بسیاری از مردم از زندگیشان لذت نمیبرند، چون در واقع راهش را بلد نیستند. آنها فکر میکنند وقتی میتوانند از زندگیشان لذت ببرند که فلانقدر پول داشته باشند، در فلان خانه زندگی کنند، فلان مدرک تحصیلی را به دست بیاورند، در فلان شغل مشغول به کار شوند، فلان لباس را بخرند، با فلانکس ازدواج کنند... اما وقتی به فلان مقصودشان میرسند، باز هم احساس خوشبختی و لذت نمیکنند، چون همانطور که گفته شد، راهش را بلد نیستند. ”