نگاهی اجمالی به کتاب“ جنگ میتواند بهترین بخش وجود آدمها را از بین ببرد. یک نفر دیگر نمیتواند بخندد، سربازی از شنیدن صدای آتشبازی به خود میلرزد، بعضیها هم مثل وینسنت کالفید عزیزترینشان را از دست میدهند. کتاب صوتی این ساندویچ مایونز ندارد مجموعهای از داستانهای کوتاه است که همگی مستقیما یا غیرمستقیم با جنگ در ارتباطند و البته مانند دیگر آثار جی. دی. سلینجر ردپای دیگر شخصیتهای محبوبش را هم میتوان در آنها یافت.
خانواده کالفیلد هستهی اصلی این مجموعه داستان کوتاه هستند. ابتدا با هولدن ملاقات میکنیم که به دیدار آقای اسپنسر رفته و بعد از قطار حوادث بهآرامی شروع به حرکت میکند. هر یک از شخصیتهایی که با آنها آشنا میشنویم بهنوعی ماجرای این پسرک چموش و برادرش را به پیش میبرند اما صبور باشید! برای فهم دقیق اتصال آنها باید تا آخر کتاب منتظر بمانید، همانجایی که سرانجام با وینسنت ملاقات میکنید و پی میبرید اتفاقاتی باورنکردنی برای هولدن رخ داده است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود سوّمین رمانی است که از رومن پوئرتولاس در ایران منتشر میشود. پوئرتولاس اینبار داستان مادری را شرح میدهد که برای رسیدن به دخترکش ناممکن را ممکن میکند. مادر که قول داده در روز مشخصی از فرانسه به سوی آفریقا و بیمارستانی پرواز کند که دخترک بیمارش در آن بستری است، ناگهان با مشکلی روبهرو میشود که هیچ چارهای برایش پیدا نمیکند. آتشفشانی قدیمی فوران کرده و دودهای ناشی از آن همه پروازهای فرودگاههای پاریس را لغو کرده است. استفاده از دیگر وسایل حمل و نقل نیز امکانپذیر نیست. مادر باید چه کند که سرِ وقت به دیدار دخترکش برسد و بدقول نشود؟ کاش میشد پرواز کند. فکر دیوانهواری است؟ برای دنیای پریوار و پُر قصه رومن پوئرتلاس اما اینگونه نیست! مادر با راهبی آشنا میشود که حرفهای عجیب و غریبی میزند و مدعی است کارهای ناممکنی میتواند انجام دهد. آیا او میتواند برای مسافر درمانده ما راهی بیابد؟
پوئرتولاس در این رمان که در وصف عشق مادرانه، قصه فداکاری همه مادران دنیا را به تصویر میکشد، مادرانی که حتی حاضرند از جان خود بگذرند تا آرزوهای کودکانشان را برآورده کنند. این رمان ادای دِینی است به مادرانی که خود و رؤیاهایشان را فراموش کردند تا لبخند بر لبهای کودکانشان بنشانند. ”