نگاهی اجمالی به کتاب“ کلاریسا پینکولا استس در کتاب صوتی زنانی که با گرگها میدوند اسطورهها، افسانهها و داستانهای غنی فرهنگها و قبایل گوناگون را بازگو میکند تا زن امروزی از خلال شنیدن آنها ارتباط خود با نیای فراموششدهاش را احیا کند. اما این نیای فراموششده کیست؟ چرا فراموش شده است و چرا باید زن امروزی آن را دوباره مبعوث کند و رشتههای خود را با او از نو رج بزند؟
داستانهای اسطورهای و افسانههای نیاکان ما از دل انسانیترین غرایز بشر پدیدار شدند. زن در این افسانههای بدوی، چنانکه نمود آن را در الههها و شخصیتهای اسطورهای میبینیم، سرشتی مبتنی بر غریزه داشت و در هارمونی و نسبتی تنگاتنگ با طبیعت وحشی پیرامون خود قرار داشت. تصویر درخشانی که عنوان کتاب ترسیم میکند نیز اشاره به همین موضوع دارند. زنی که در میان گلهای از گرگها در پهنهی دشت میدود. با تنی عریان، گیسوانی رها و سرشتی سرکش و وحشی. درست مانند گرگها. در روزگاری که هنوز خبری از تمدن نیست. خدایان و ایزدبانوان بهجای شهریاران حکومت میکنند و انسان در ساحت اسطوره میزیَد، و نه ساحت اندیشه. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب صوتی پزشک دهکده مجموعهای از داستانهای کوتاه فرانتس کافکاست که هرکدام، سیر و سرانجام منحصربهفرد خود را دارند، ولی شاید بتوان با اطمینان این را گفت که همگی در لحن دراماتیک و کشمکشهای هنرمندانه با هم مشترکند. آن دیدگاه عبوس و ناامیدی که مختص به آثار کافکاست نیز در این قصهها دیده میشود تا شنونده را هرچه بیشتر، به این «میدان جنگ» مشتاق کند. کافکا با هوشمندی مثالزدنی جملهها را در هم تنیده و گاه تیرگی واقعیت را به سخره گرفته تا از پس آن، روایتی بهظاهر معمولی را به تصویر بکشد. ”