نگاهی اجمالی به کتاب“ آنگاه که عشق و درد به هم میآمیزند؛ آنگاه که لحظهای عشق در رگانت میجوشد و گاه درد جانت را در مینوردد ....
ابراهیم که در هیاهوی استانبول، این شهر زنده و پر اتفاق، زندگی معمولی و یکنواختی دارد، با شنیدن خبر مرگ حسین، دوست دوران کودکیاش، به زادگاهش برمیگردد.در آن شهر قدیمی، به دنبال سرنوشت حسین که با عشق و زخم آغاز شده و به مرگ در امریکا انجامیده، روانه میشود و به نام ملکناز میرسد؛ دختر ایزدی و سرآغاز پیوند و جدایی ... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کاپیتان تیم راگبی دانشگاه کمبریج سراسیمه نزد هولمز میآید و خبر از ناپدیدشدن یکی از بهترین بازیکنان تیمش درآستانهی مسابقهای مهم میدهد. بازیکن مورد نظر آخرین بار شب گذشته درسالن هتل با مرد ناشناسی ملاقات داشته و از آن پس دیگر دیده نشده . هولمز و دکتر واتسون بلافاصله دست به کار میشوند و در طی تحقیقات به ماجراهای عجیب و شگفت انگیز برمیخورند. ”