نگاهی اجمالی به کتاب“ کتاب «مذاکره» نوشتهی «برایان تریسی» اثری جامع و اصولی دربارهی راهکارهای عملی و کاربردی مذاکره است که برای همهی افراد خصوصاً افراد فعال در حوزهی کسبوکار بسیار مفید و اثربخش است. این نویسنده بر این باور است که مذاکرهیک فن و مهارت آموختنی است و میتوان با تمرین به مذاکرهکنندهای توانمند و تأثیرگذار تبدیل شد. مذاکره با دیگران یک گفتوگو نتیجهبخش است که میتوان برای ایجاد تفاهم با دیگران در جهت افزایش بازدهی و بهرهوری از آن استفاده کرد. از طریق یک مذاکرهی حرفهای و اصولی میتوان به موفقیت و استفادهی بیشتر از تواناییها و امکانات دیگران رسید و برای مشکلات راهحل پیدا کرد. مذاکره فرآیندی مهم و بسیار تأثیرگذار است که در روابط شخصی نیز بسیار پرکاربرد است و افراد بهتر است چگونگی مذاکرهی درست را آموزش ببیند.
«برایان تریسی» مرد شماره یک موفقیت کتاب «مذاکره» را با زبانی ساده و روان نوشته است که اصول ساده اما بسیار کاربردی در جهت یک مذاکرهی سودبخش را ارائه میکند. او این اثر را براساس سالها تجربهاش درزمینهی اصول موفقیت، مدیریت و فروش گردآوری کرده است که برخی از فصلهای آن عبارتاند از «همهچیز قابلمذاکره است»، «روابط تجاری مادامالعمر»، «تأثیر برداشت و تلقی»، «از خواستهای خودآگاه باشید»، «طرح مذاکراتی دانشگاه هاروارد»، «نیروی تلقین در مذاکره»، «فنون مذاکره دربارهی قیمت» و «مذاکرهکنندهی موفق». ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در نگاه رایج، انسان موجودی عقلانی است که اغلب بر مبنای منطق تصمیم میگیرد؛ اگر هم گاهی از مسیر عقل منحرف میشود، ریشه آن را معمولاً باید در احساسات و هیجاناتی چون خشم، ترس، یا نفرت جُست. از دهه هفتاد میلادی، دانیل کاهنمن و آموس تورسکی این نگاه را به چالش کشیدهاند. آنان با طراحی آزمایشهایی ساده، اما هوشمندانه، نشان دادهاند که ریشه بسیاری از خطاهای فکری ما نهفقط در هیجانات بلکه در دستگاه شناخت ماست. پژوهش این دو دانشمندِ روانشناس تأثیری ژرف بر علوم اجتماعی گذاشت و توجه رشتههای گوناگون، از فلسفه و حقوق گرفته تا سیاست و پزشکی، را جلب کرد؛ در این میان شاید بیشترین بهره را علم اقتصاد برد، چنان که شاخهای جدید به نام «اقتصاد رفتاری» شکل گرفت و در سال 2002 جایزه نوبل را در اقتصاد به کاهنمن اهدا کردند. کتاب حاضر چکیده سالها پژوهش نویسنده آن درباره شگفتیها و کاستیهای ذهن انسان است، موجودی که میپندارد پادشاه افکار خویش است و فقط به اراده خود تصمیم میگیرد. به گواه این کتاب اما، عوامل دیگری هم هستند که در شکلگیری باورها، تصمیمها و سلیقههای ما سهم دارند؛ شاید گریزی از آنها نباشد، اما میتوان با شناختشان منطقیتر فکر کرد و عاقلانهتر تصمیم گرفت. «این کتاب شاهکاری به قلم اندیشمندی بزرگ است، کتابی خواندنی، حکیمانه و عمیق. بیدرنگ آن را بخرید، اما بادرنگ بخوانیدش. شیوه تفکر شما به جهان و به زندگی شخصیتان را دگرگون خواهدکرد.» ”