نگاهی اجمالی به کتاب“ بهعنوان بزرگسالانی که سالهاست نوجوانی را پشت سر گذاشتهایم یا حتی پدر و مادرانی که در حال حاضر، فرزند نوجوانی در خانه داریم، حتماً با مشکلات فیزیکی و روحی این دوران کاملاً آشناییم و چه بسا عبور از آن برای خودمان هم بسیار دشوار بوده است. دختران و پسران خردسال، با ورود به سالهای نوجوانی بهتدریج با نقشهای اجتماعی، تغییرات فیزیکی، مشکلات و مسائل روحی مواجه میشوند که رویارویی با آنها اگر با آگاهی همراه نباشد، میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به زندگی آیندهی ایشان بزند. اینجاست که باید از خودمان بپرسیم، بهعنوان پدر و مادر چنین کودکان و نوجوانانی، چه وظایفی در قبال آنها داریم و چطور میتوانیم گذار از این مرحله را برایشان آسانتر کنیم؟ جولی ا. راس در کتاب صوتی چگونه جوجه تیغی را در آغوش بگیریم، پاسخی کارآمد و کاربردی برای این پرسش در اختیارتان قرار میدهد. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ و چشمهایش کهربایی بود رمانی است که از دریچهای نو و با دیدی خلاقانه به تقابل میان «هستی و نیستی» میپردازد. رمانی که راویانش یگانه و منحصربهفردند.
تسبیح میان دستان هاشم، چادر مشکی زهره، موازییکهای کف حیاط، انگشتر و جنینی که از زهدان مادر رانده شده، هر یک به تنهایی جهانی تکاندهنده را به تصویر میکشند و روایتگر ترسها، تشویشها، آرزوها و ناکامیهای آدمهای درون داستاناند... .
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
از همینجا پیداست و میبینمش زن چشم عسلی را. خودش است، مثل همیشه کتابی در دست دارد و پشت به ما ایستاده است کنار درخت. تا برسیم نزدیک، همانطور که توی هوا میچرخم زن هم میچرخد انگار و درخت هم وارونه میشود. چقدر قد کشیده است این درخت. چرخ که میزنم. درختِ وارونه ریشههایش توی هوا میماند. سه هزار و بیست و سه سال پیش است انگار و من میخواهم از ریشهها خودم را برسانم به تنه درخت. خودم را برسانم به یک زخم عمیق. هاشم مکث میکند دیگر نمیچرخاندم، شاید یادش افتاده که نخم نازک شده است. درخت میماند همانجا و زن چشم عسلی هم. زن رو برمیگرداند و انعکاس رنگ مهرههام توی عسلی چشمهاش بیقرارم میکند... . ”