نگاهی اجمالی به کتاب“ استیو چندلر در این کتاب به خوانندگان تأکید میکند که باید مالک زندگی خود باشید نه قربانی شرایط.
بسیاری از ما در پیلهای از شخصیت زندگی میکنیم و گمان میکنیم نمیتوانیم از آن خارج شویم. ما داستانهایی درباره شخصیتمان به خودمان میگوییم ولی در اعماق وجودمان میدانیم که ورای این شخصیت هستیم. با این حال بیشتر ما همه زندگیمان را درون شخصیتهایمان حبس میکنیم و هیچوقت نمیدانیم که میتوانیم این پیله را ترک کنیم. ما قربانی محدودیتهایی هستیم که خودمان ایجادشان کردهایم. هر روز صبح به دنیایی تیره و تاریک چشم باز میکنیم. مشکلات بسیار زیادی دور ما حلقه زدهاند؛ تقریباً هیچ پرتوی نوری وجود ندارد. فشار آوردن به دیواره درونی پیله بیهوده به نظر میرسد. چرا به خودم زحمت بدهم؟ من همینیام که هستم.
افرادی که یاد میگیرند خودشان را دوباره بسازند دیگر قربانی نیستند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ وقتی حرف از موفقیت میشود بعضیها به یاد ماه تولدشان میافتند و سریع طالعبینی هفته را چک میکنند. بعضی هم با افسوس سری تکان میدهند: «با کمک مالی والدینم میتوانستم یک زندگی معرکه بسازم، البته اگر خوششانس بودم و در خانوادهی بیل گیتس به دنیا میآمدم!». موارد دیگری مثل اهمیت آشنا یا حتی ظاهر عالی هم که به کرات از این و آن شنیده میشوند. اما برایان تریسی در کتاب صوتی بهانهها را کنار بگذاریدتمام دلایلی که برشمردیم -و بسیاری دیگر را- با قدرت رد میکند.
این نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز مهمترین عامل در رسیدن به موفقیت را نظم و انضباط میداند. بیشتر مردم در برابر بدترین دشمنان پیروزی، یعنی تنبلی و بیصبری کم میآورند. آنها با برگزیدن مسیری با کمترین مقاومت، دستاوردهای ناچیز را کسب میکنند یا چون توقع دارند خیلی زود به سعادت مدنظرشان برسند در مدت کوتاهی مبارزه را ترک میگویند. ”