نگاهی اجمالی به کتاب“ داستان در اوایل قرن بیستم در یکی از شهرهای کوچک آمریکا میگذرد.مری هجده ساله است که با پدرش زندگی میکند . پدر پزشک معتبری است. مری اخیرا خبردار شده است که پدرش نارسایی قلبی وخیمی دارد.مادرش هم سال هاست که آنها را ترک کردهاست.عصر یک روز یکشنبه مری از خانه بیرون میزند.از خیابان های شهربی اعتنا به پسران جوانی که درخواست دوستی با او را دارند میگذرد و در مزارع حومه ی شهر به تماشای غروب خورشید مینشیند.شب هنگام وقتی به خانه بازمیگردد با خبر مرگ پدر خود روبرو میشود و درمی یابد که باید از این پس خود را برای زندگی تازهای آماده کند که چندان راحت نیست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آیا جنگ میان نژادها هرگز پایان مییابد؟ کتاب صوتی وارکرفت - جاینا پرادمور: امواج جنگ نوشتهی کریستی گلدن وقایع جهان خیالی آزروث را بعد از شکست لژیون سوزان پی میگیرد. رهبران اقوام و نژادهای مختلف سعی دارند وزنهی قدرت را به نفع خویش سنگین کنند؛ گویی تجربهی خونین لشکرکشی دشمن را از یاد بردهاند. اما عدهی اندکی دغدغهی حفظ آرامش نویافته را دارند و جاینا پرادمور، دختر ادمیرال یکی از آنهاست.
جاینا را اولینبار در کتاب آرتاس، جلد قبلی مجموعه وارکرفت ملاقات کردیم. او و آرتاس دوستان سالهای کودکی بودند که به عشاق تبدیل شدند، اما تباهی شاهزادهی جوان رشتهی محبت میانشان را از هم گسست. امید سرزمینهای مورد تهاجم بعد از تسلیم در برابر لیچکینگ به شری گریزناپذیر بدل شد و این اتفاق جاینا را دلشکسته باقی گذاشت.... اما دختر جوان تصمیم گرفت فقدان محبوب را بهعنوان انگیزهای برای تغییر اوضاع به کار بگیرد. او بهخوبی از این واقعیت آگاه بود که همکاری میان نژادها تنها چارهی نجات دنیا از چنگال اهریمنان است پس تمام قوایش را برای ایجاد تعادل به کار گرفت. ”