مارک تواین

از این نویسنده بشنوید:
نویسنده:
  • کتاب صوتی - تام سایر - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

مردگان زرخریدنویسنده: نیکلای گوگولRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ کتاب صوتی مردگان زر‌خرید یا نفوس مرده اثر نیکولای گوگول و ترجمه‌ی فریدون مجلسی است. نیکولای گوگول، نویسنده‌ی بزرگ و یکی از قله‌های ادبیات کلاسیک روسیه، مبدع رئالیسم انتقادی و طنزپرداز چیره‌دست، در روستای بالشیه‌ساروچینتسی در غرب روسیه (اوکراین فعلی) در خانواده‌ای خرده‌مالک به دنیا آمد. او پس از پایان دوران دبیرستان انتظار داشت به آرزوی دیرینه‌اش برسد و شغل دولتی خوبی نصیبش شود؛ اما به کارمندی ساده در یکی از ادارات سنت‌پترزبورگ تبدیل شد. گوگول پس از ناموفق بودن نخستین اثرش ـ منظومه‌ی هانس‌کوشل‌گارتن ـ همه‌ی نسخه‌ها را خرید و نابود کرد. نویسنده‌ی ناامید دوباره دست به قلم شد و داستان‌ شب‌هایی در قصبه‌ی نزدیک دیانکا را نوشت و الکساندر پوشکین تشویقش کرد. سه سال بعد، استادی‌اش را در داستان‌های «یادداشت‌های یک‌ دیوانه»، «دماغ»، «پرتره»، «کالسکه» و «شنل» نشان داد. منتقدان در حین اجرای نمایشنامه‌ی بازرس او را به هجو‌نویسی و توهین به کشور متهم کردند. گوگول، آزرده‌خاطر به رم سفر کرد تا در آرامش، کتاب نفوس مرده را بنویسد. نویسنده در این اثر به زندگی شهروندان درجه‌ی دوم ـ رعایای شبه‌برده ـ روسیه می‌پردازد و سیاست‌های دولتی را به سخره می‌گیرد. آن‌ها به دلیل وجود قوانین سخت‌گیرانه حق مهاجرت به شهر را ندارند و باید روی زمین‌های کشاورزی ملاکان کار کنند. چنین است که چیچیکف، قهرمان طمع‌کار داستان، تلاش می‌کند با استفاده از قوانین موجود، بردگان و رعایایی بخرد. رمان گوگول تصویری دقیق و واضح از آداب و رسوم، عادات و روش‌ زندگی مردم روسیه در قرن نوزدهم به دست می‌دهد. انتشار این رمان در زمان خود جنجال به پا کرد و ملاکان و ارباب‌ها این قصه را توهین به خود قلمداد کردند. ”

تابستان دلپذیرنویسنده: کورینا بومانRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در کتاب تابستان دلپذیر اثر کوریتنا بومان، نویسنده آلمانی معاصر، یک داستان دلپذیر درباره رابطه یک خاله و خواهرزاده در برهه‌ای از زندگی‌شان را می‌خوانید. خلاصه کتاب تابستان دلپذیر ویبکه دانشجویی است که بعد از زمستانی طولانی و خسته‌کننده، خراب کردن امتحانات و شکستی که در رابطه عاشقانه‌اش داشته، با جیب خالی تصمیم می‌گیرد از شهر بیرون برود در نهایت او تصمیم می‌گیرد به ملاقات خاله لاریسایش به موریتس برود. لاریسا زنی هنرمند است و افتخار می‌کند که با تلاش در مزرعه? تمشک برای خودش زندگی‌ای تازه دست‌وپا کرده است. این دو زن در عین اینکه کاملاً باهم فرق دارند، از جهاتی شبیه هم هستند. در طول تابستان در منطقه? دریاچه‌ای مکلنبورگ، لاریسا با میشاییل نقاش آشنا می‌شود. آرزوی بزرگ این زن تنهای مستقل برآورده می‌شود؛ اما هنوز شک دارد که می‌تواند به او اعتماد کند یا نه. حرف‌زدن با ویبکه هم برایش خوب است، هم برایش خوب نیست: ویبکه به لاریسا قوت قلب می‌دهد؛ اما لاریسا خیلی وقت است که اعتماد به خانواده‌اش را از دست داده است. ویبکه و لاریسا همراه هم یک تابستان دلپذیر و شگفت‌انگیز را تجربه می‌کنند. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools