نگاهی اجمالی به کتاب“ کارآگاه جوان اسکاتلندیارد استنلی هاپکینز خبر از جنایتی هولناک میدهد. جنازه ی دریانوردی به نام پیتر که بدلیل خلق وخوی بدش به پیتر سیاه مشهور بوده در خانهاش پیدا شده در حالیکه نیزهی بلندشکار نهنگ درسینه اش فرورفته است. هولمز به همراه دستیارش دکتر واتسون به محل جنایت میرود تا با توجه به نشانه ها و علایمی که از چشم او پوشیده نخواهند ماند قاتل و انگیزهی او را کشف کند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در این داستان جذاب و منسجم که یادآور رمانهای آگاتا کریستی است، لوبلکلاک، خبرنگار نویسنده مجله سفر، ماموریتی کمنظیر نصیبش میشود: مسافرتی یکهفتهای با کشتی تفریحی لوکسی که تنها چند کابین دارد. آسمان صاف است، آب آرام و میهمانان خاص و خوشپوش کشتی سرمست از آغاز سفرشان با آن کشتی اختصاصی در دریای دل انگیز شمال.اما روزهای هفته که میگذرد، بادهای سردی عرشه کشتی را شلاق میزنند، آسمان خاکستری میشود و لو چیزی میبیند که آن را فقط میتوان کابوسی عجیب تلقی کرد ... ”