محمد امین سیفی اعلا

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - یک گربه، یک مرد، یک مرگ - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

ثروت آفرینی به زبان آدمیزادنویسنده: مگ اشنایدرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ راهنمایی عملی برای در دست گرفتن کنترل پول‌تان و دستیابی به ثروتی عظیم می‌خواهید یک میلیونر باشید؟ قطع به یقین شما نیز می‌توانید! این راهنمای علمی به شما نشان می‌دهد که چطور با به‌کارگیری شیوه‌ای تأیید‌شده برای پس‌انداز کردن، سرمایه‌گذاری هوشمندانه و فرصت‌های پول‌ساز معتبر به رؤیاهای مالی‌تان جامه‌ی عمل بپوشانید. در این کتاب، می‌بینید که چطور می‌توانید تصمیمات مالی عاقلانه اتخاذ کنید، مالیات‌ها رابه حداقل برسانید، از اشتباهات پرهزینه دوری جویید و برای رسیدن به اهداف‌تان، چطور از بی‌ثباتی‌های اقتصادی جان سالم به در ببرید. امور مالی‌تان را به نظم درآورید؛ رابطه‌تان با پول را به‌خوبی درک کنید و مقدماتی برای تنظیم و برآوردن اهداف مالی‌تان مهیا کنید. -همین امروز شروع به ساخت ثروت کنید؛ از شرّ بدهی بد خلاص شوید و شروع به اجرای یک نقشه‌ی پس‌انداز کنید و به آن بچسبید و حقوق‌تان را حداکثر کنید. -دست به کاری مخاطره‌آمیز برای ساختن میلیون‌ها‌دلار پول بزنید_فرصت‌های تأیید‌شده برای خلق ثروت را کشف کنید_ از جمله راه‌اندازی کسب‌و‌کار خودتان، پیش نهادن یک اختراع، بهره‌برداری از یک ارثیه و سرمایه‌گذاری در املاک و مستغلات. -پول‌تان را به شیوه‌ای عاقلانه مدیریت کنید؛ از قدرت تحمل ریسک‌تان مطلع شوید،از کمک متخصصان حرفه‌ای برخوردار شوید و الزام‌های مالیاتی‌تان را حداقل کنید. -پیش از مرگ‌تان،برای این امر پیش‌بینی‌نشده و اجتناب‌ناپذیر برنامه‌ریزی کنید؛از اموال و دارایی‌های‌تان حمایت کنید،برنامه‌ای برای وراث‌تان طرح کنید و امور مالی‌تان را در وضعیت خوبی حفظ کنید. -برای باقی‌مانده‌ی عمرتان در امنیت مالی قرار بگیرید؛نگرش‌تان نسبت به پول را دوباره شکل دهید و تصمیمات درستی در خصوص امنیت مالی اتخاذ کنید. ”

در خلوت خوابنویسنده: فتانه حاج سیدجوادیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستان کوتاه «در خلوت خواب» نوشته ی «فتانه حاج سیدجوادی» است. این مجموعه هشت داستان را با عنوان های «رنگ تعلق»، «شیشه»، «در خلوت خواب»، «لالا»، «سمفونی حماقت»، «خرگوش»، «پوچ»، و «عرض زندگی» دربرمی گیرد. در بخشی از داستان «شیشه» می خوانیم: «من آدمی هستم که همیشه دیر رسیده ام. هنوز هم دیر می رسم. در این دیر رسیدن ها هرگز خود مقصر نبوده ام بلکه مانند برگی که روی آب افتاده باشد، در طی مسیر، مرتب و ناخواسته به این شاخ و آن خس و خاشاک گیر کرده ام و دیر رسیده ام. من دیر رسیدم و در نتیجه با وجود آن که در شرق، سرزمینی که در آن قدم نوزاد پسر همیشه مبارک است متولد شده بودم، مرا نمی خواستند. زیرا من آخرین فرزند یک خانواده ی پراولاد بودم و ناخواسته متولد شده بودم. پدر و مادرم با داشتن داماد و عروس از تولد من که ناگهان چون مهمان ناخوانده ای از راه رسیده بودم، مکدر بودند. من از این جهت با پسرعمویم تفاوت بسیار داشتم. او نخستین و تنها پسر خانواده ی خود بود که با نذر و نیاز فراوان و ناز و ادای بسیار متولد شده بود.» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools