نگاهی اجمالی به کتاب“ النا، استفن و دیمون سه شخصیت اصلی رمان خشم، سومین رمان مجموعهی خاطرات خونآشام هستند. حضور یک شخصیت جدید در این قسمت سبب بروز اتفاقات هیجانانگیزی میشود. او کسی نیست جز کاترین، معشوق سابق استفن. در این قسمت النا به چیزی که همواره از آن میترسید دچار میشود و ماجراهایی که میان او و کاترین رخ میدهد، پایانی تلخ و خونبار برای این قسمت رقم میزند. دشمنی دو برادر به اوج خود رسیده است اما استفن متوجه میشود دیمون تنها دشمن او نیست...
طرفداران سریال محبوب خاطرات خونآشام، این کتاب را مملو از همان نوع تعلیقهای دلخراش و عاشقانههای خشنی که در سریال وجود دارد خواهند یافت. ممکن است در نگاه اول این اثر شبیه یک رمان عاشقانهی معمولی نوجوانان به نظر برسد. اما فلاشبکهای استفن به قرن چهاردهم میلادی و همچنین شخصیتپردازیهای قدرتمند داستان، کتاب را از یک اثر کلیشهای خارج میکند.
«خشم» قسمت سوم مجموعه رمان خاطرات خونآشام است که برای نخستین بار در سال 1991 منتشر شد. «بیداری»، «کشمکش»، «تجدید دیدار در تاریکی» دیگر قسمتهای این مجموعه هستند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کلاریسا پینکولا استس در کتاب صوتی زنانی که با گرگها میدوند اسطورهها، افسانهها و داستانهای غنی فرهنگها و قبایل گوناگون را بازگو میکند تا زن امروزی از خلال شنیدن آنها ارتباط خود با نیای فراموششدهاش را احیا کند. اما این نیای فراموششده کیست؟ چرا فراموش شده است و چرا باید زن امروزی آن را دوباره مبعوث کند و رشتههای خود را با او از نو رج بزند؟
داستانهای اسطورهای و افسانههای نیاکان ما از دل انسانیترین غرایز بشر پدیدار شدند. زن در این افسانههای بدوی، چنانکه نمود آن را در الههها و شخصیتهای اسطورهای میبینیم، سرشتی مبتنی بر غریزه داشت و در هارمونی و نسبتی تنگاتنگ با طبیعت وحشی پیرامون خود قرار داشت. تصویر درخشانی که عنوان کتاب ترسیم میکند نیز اشاره به همین موضوع دارند. زنی که در میان گلهای از گرگها در پهنهی دشت میدود. با تنی عریان، گیسوانی رها و سرشتی سرکش و وحشی. درست مانند گرگها. در روزگاری که هنوز خبری از تمدن نیست. خدایان و ایزدبانوان بهجای شهریاران حکومت میکنند و انسان در ساحت اسطوره میزیَد، و نه ساحت اندیشه. ”