نگاهی اجمالی به کتاب“ در دسامبر سال 2003، نیروهای ارتش ایالت متحده، صدام حسین رئیسجمهوری عراق را در نزدیکی زادگادهش تکریت دستگیر کردند.جان نیکسون، تحلیلگر ارشد سیا، سالهای متمادی درباره دیکتاتور عراق مطالعه کرده بود. وقتی از او خواستهشد تا کار تعیین هویت صدام را انجام بدهد، نیکسون پس از بررسی زخمها و نشانههایی در بدن وی، سوالهایی از صدام پرسید که فقط او میتوانست به آنها پاسخ بدهد. قطعا این مرد خود صدام بود ولی نیکسون در هفتههای بعد به این نتیجه رسید که هم خودش و هم آمریکا، عمیقا درباره صدام حسین گمراه شدهبودند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ کلیر ماچت اصلاً انتظار نداشت اولین شب تعطیلاتش را روی برگ درخت و گلولای وسط جنگل بخوابد. قرار بود بعد از یک دوره فشار کاری و خستگی روزانه سروکله زدن با بچهها کمی استراحت کنند و خوش بگذرانند. شاید هم این سفر فرصتی برای بهبود زندگی مشترکش باشد که مدتی است از دست رفته. یک هفته پیادهروی در دل طبیعت با حمام آب داغ بههمراه دو زوج دیگر از دوستانش، چیزی شبیه بهشت بود. اما ماشین وَن کلیر در جادهای متروکه خراب شد. تلفنها آنتن نداشت. این گروه سفری چارهای نداشتند جز اینکه مسیر باقیمانده تا هتل را پیاده بروند. اما آنطور که فکر میکردند کار راحتی نبود. چند ساعت بعد ناامید در دل جنگل گم شدند. هرچه بیشتر در اعماق جنگل راه رفتند اعضای گروه را یکی پس از دیگری از دست دادند. آیا یک حیوان وحشی آنها را شکار میکند؟ آیا کسی میان آنها قاتل است؟ با گذشت زمان، کمکم همهچیز روشن میشود. تنها یکی از زوجها زنده به خانه برمیگردد. ”