مهرآیین اخوت

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - اگر بمانم - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

نیم کیلو باش ولی عاشق باشنویسنده: سعید گل‌محمدیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ اثری که پیش روی شماست، مجموعه‌ای از حکایت‌ها، جملات و اشعار الهام‌بخشی است که نگارنده در طول سال‌ها مطالعه و تحقیق در دنیای زیبا و شگفت‌انگیز زندگی زناشویی با آن‌ها آشنا شده است و به سبب ارزش و اهمیت والای آن‌ها گردآوری شده است. امیدوارم این مجموعه بتواند همان‌طور که برای خود نگارنده اثربخش بوده است، برای خوانندگان فهیم آن نیز قابل استفاده و تأثیرگذار باشد و شما بتوانید در مقاطع مختلف زندگی از خرد و پیام‌های نهفته در آن برای ساختن یک زندگی زناشویی موفق و توأم با شادکامی سود ببرید. گفتنی است حکایات و موضوعات گردآوری‌شده با سبک ویژه‌ای به رشته‌ی تحریر درآمده است و بنا به ضرورت، مطالبی به آن‌ها اضافه شده تا تأثیرات انگیزشی آن را فزونی بخشد و جان کلام را به‌طور مؤثر به ذهن خواننده منتقل کند. در مجموع کوشش شده است که ویرایش مطالب به‌گونه‌ای باشد تا در مواقع لزوم، پیام‌ها یا هشدارهای لازم را به‌منظور ایجاد باورهای نیروبخش برای تغییرات مثبت و پایدار در قلمرو زندگی زناشویی فراهم آورد. خواننده‌ی گرامی، این کتاب را نه به شوق نام و نه به ذوق نان نوشتیم، بلکه به امید آن‌که چراغی گردد برای فرداهای آن عزیزانی که در آغاز راهند و مرهمی گردد بر تاول زخم‌های کهنه‌ی آن خوبانی که در نیمه‌ی راهند تا شاید از گسستن پیوندی و از متلاشی شدن خانواده‌ای جلوگیری نماییم. خلاصه این‌که به قول فهیم فرزانه، دکتر علی شریعتی: «این تمام چیزی است که می‌توانستیم، نه تمام چیزی که می‌خواستیم!» ”

سفر سیلکانویسنده: هدر موریسRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ سیلکا که دختری شانزده ساله است به اردوگاه آشویتس-بیرکناو اعزام می‌شود و فرمانده‌ی اردوگاه مجذوب زیبایی او می‌گردد. این دختر نوجوان علی‌رغم میلش از زندانی‌های زن دیگر جدا می‌شود و به سرعت درمی‌یابد که قدرت، حتی اگر ناخواسته باشد می‌تواند بقای انسان را تضمین کند. جنگ جهانی دوم به پایان می‌رسد اما مشکلات سیلکا تمام نمی‌شود و ارتش شوروی او را به جرم همکاری با دشمن برای گذراندن محکومیتی پانزده‌ساله به اردوگاه کار اجباری در سیبری می‌فرستد. سیلکا هر روز با مرگ و زندگی در مبارزه است اما در همین ایام به وجود نیرویی در خود پی می‌برد که حتی تصورش را هم نمی‌کرد آن را داشته باشد. او در سخت‌ترین شرایط، با کمک پزشکی مهربان در بیمارستانِ اردوگاه، به پرستاری بیماران روی می‌آورد. سیلکا در این موقعیت جدید، دوستانی می‌یابد و متوجه می‌شود که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز قلبش می‌تواند برای عشق به دیگران بتپد. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools