نگاهی اجمالی به کتاب“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغههای برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصلهای دوردست میخواند. از دور صدای گرگ میآمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو میرفت، این بود که هنوز برای جوجههایشان اسم انتخاب نکردهاند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلکهای سام به آرامی بسته شدند و او کلاغوار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجهای که باعث افکار گوناگون، پیشبینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا میخواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آن فرانک پانزده ساله، مظهر تعقیب و آزار یهودیان از سوی نازیها به شمار میآید و خاطرات او در ردیف خاطرات تاریخی مانند خاطرات کاترین منسفیلد، آنایس نین و لیف تولستوی دانستهاند.
خاطرات آن فرانک نخستین بار در سال 1947 در آمستردام به چاپ رسید و در سال 1955 نمایشنامهای با همین نام از آن تهیه شد که طرفدار بسیار یافت و جایزه پولیتزر به آن تعلق گرفت. تا امروز فیلمها و سریالهایی گوناگون و روایتها و شرححالهایی مختلف براساس این کتاب تهیه شدهاست. ”