نگاهی اجمالی به کتاب“ شیوع روزافزون اوتیسم در میان کودکان دغدغه بسیاری از والدین امروزیست. آن هم در جامعهای که امکانات قابل قبولی برای این کودکان در نظر گرفته نشده است. این کتاب تنها به بیان گوشهای از مشکلات اوتیسم و تأثیر آن بر روابط آدمها پرداخته است.
نگاه، فرزند ابراهیم و غزاله، مبتلا به اوتیسم است. غزاله که زنی امروزیست حاضر نیست تمام موقعیتها، وقت و انرژیاش را صرف کودکی کند که چیزی از جهان او نمیداند. از سوی دیگر ابراهیم هم به طور کلی منکر اوتیسم دخترشان میشود. رابطه ابراهیم و غزاله در اثر مواجهه با این مشکل فرزندشان از هم میپاشد. معضلاتی که هر کدام از آنها در نگهداری از کودکشان دارند، رویکرد جامعه، خانوادهها و اطرافیان به معضل اوتیسم دستمایه اصلی رمان به من نگاه کن است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ دو سال است که پل هانسن دوران محکومیت خود را در زندان ایالتی مونترال میگذراند. او با هورتون که در قتلی مشارکت داشته، همسلول است…
هانسن سرپیشکار مجتمع ساختمانی اکسلسیور بوده است؛ جایی که در آن استعداد سرایداری، باغبانی و مباشریاش را به نمایش گذاشت و مهمتر از همه، یاور و تسلیبخش افراد اندوهگین بود. او در حین خدمت کردن به یکی از ساکنان ساختمان، با دختری به نام وینونا آشنا میشود که خلبان هواپیمای آبنشین و شغلش جابجا کردن مرسولات و افراد بر فراز ابرهاست. همهچیز بهزودی دستخوش تغییر میشود. فردی جدید مدیریت اکسلسیور را برعهده میگیرد، درگیری آغاز میشود و حادثهای غریب رخ میدهد… ”