گیتا گرکانی

از این نویسنده بشنوید:
برگردان:
  • کتاب صوتی - آلبرت اینشتین و بقیه مزاحم های باهوش - ماه آوا

تازه‌های ماه‌آوا

برو به دستش بیارنویسنده: ریچارد برانسونRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در کتاب پیش رو، ریچارد برانسون رمز و راز موفقیت خود را در زندگی، که تابع دیدگاه کل‌نگرانه اوست، با ما در میان می‌گذارد تا با به کارگیری آن‌ها ما نیز به اهداف فردی خود دست یابیم. او از طریق همین نکات که در کتاب آن‌ها را «درس‌های» خود می‌نامد، پس از ترک تحصیل در نوجوانی ابتدا کسب و کار خود را با تأسیس مجله‌ای برای هم سن و سالانش آغاز می‌کند. سپس با آگاهی از فقدان مرکز مشاوره‌ای که به طور خاص به امور و دغدغه‌های نوجوانان بپردازد، مرکز مشاوره‌ای تأسیس می‌کند. او در راستای اهداف نوع‌دوستانه و البته به واسطه اعتقاد راسخش در ارتباط با جدایی‌ناپذیری کار و تفریح از هم، شرکت موسیقی ویرجین را بنیان‌گذاری می‌کند. پس از آن، او در پی ذهن جستجوگر و چالش‌پذیرش شرکت‌های هواپیمایی، قطار، و فضانوردی ویرجین را نیز که هر یک در حوزه خود پیشرو هستند، به جامعه عرضه می‌دارد. او هرگز در کنار کسب درآمد، کمک‌های خیرخواهانه خود را فراموش نکرده و ثروت و اعتبار خود را برای هرگونه کمکی به هم‌نوعانش به کار می‌گیرد. سپس تا جایی پیش می‌رود که جان خود را نیز به خطر انداخته و در جنگ عراق با کویت، خود برای آزادی هم‌میهنانش که به دست صدام اسیر شده‌اند، حضور می‌یابد. در جای‌جای این کتاب می‌توان تأثیری که او از افراد مختلف در زندگی‌اش گرفته را مشاهده کرد. او از تجربیات افراد، همواره درس گرفته و زندگی خود را آن‌طور که می‌خواسته، با تلفیق لذت و تلاش به سوی موفقیت پیش برده است. ”

خاکسترنویسنده: گراتزیا دلدداRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ روزالیا دختر نوجوان پانزده‌ساله‌ای است که به همراه پدر و برادرانش در خانه‌‌ای در حومه‌ی شهر ساردین زندگی می‌کند. او با پسر ثروتمندی به‌نام آنانیا آشنا می‌شود که رویای رسیدن به گنج‌های پنهان نوراگه، شهری باستانی در ایتالیا، را در سر دارد و سهام‌دار مزارعی در همان حوالی است. روزالیا و آنانیا به یکدیگر دل می‌بندند اما در این میان یک راز نهفته و ناگفته وجود دارد: آنانیا متأهل است و این را از روزالیا پوشیده نگه داشته. طولی نمی‌کشد که حقیقت برای او روشن می‌شود اما آن‌ها تصمیم می‌گیرند مخفیانه به رابطه‌ی خود ادامه دهند و ثمره‌ی این عشق ممنوع پنهانی برایشان یک فرزند است. فرزندی که بعدها روزالیا به‌خاطر تنگ‌دستی او را ترک می‌کند. او با پدرش بزرگ می‌شود و تلاش می‌کند به‌رغم نامشروع بودن، مشروعیت اجتماعی قابل قبولی برای خود دست‌وپا کند. اما بزرگ‌ترین دغدغه‌ی او این است که مادرش را پیدا کند. آیا او موفق خواهد شد این دیدار را محقق کند؟ ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools