نگاهی اجمالی به کتاب“ النا گیلبرت یکی از سه شخصیت اصلی رمان بیداری ، اولین رمان مجموعهی خاطرات خونآشام است. او سال آخر دبیرستان خود را میگذارند و با همکلاسیاش کارولین بر سر رسیدن به جایگاه محبوبترین دختر مدرسه رقابت میکند. اما ورود یک پسر خارجی مرموز بهنام استفن به مدرسه، هدف گیلبرت را تغییر میدهد. او حالا میخواهد قلب استفن را از آن خود کند. گیلبرت عادت دارد هر چیزی را که میخواهد به دست آورد؛ خواه آن یک چیز یک وسیلهی شخصی باشد و خواه قلب یکی از پسران مدرسه. اما استفن در برابر تلاشهای گیلبرت مقاوت میکند. اتفاقی که تا کنون سابقه نداشته است. تا پیش از این همه میخواستند با النا گیلبرت باشند. کافی بود او یک چراغ سبز به پسرها نشان بدهد تا آنها زندگیشان را وقف او کنند. اما حالا برای اولین بار است که پسری در برابر او مقاومت میکند. و این موضوع گیلبرت را تا سرحد جنون آشفته کرده است. زیرا نمیتواند بفهمد که چرا استفن او را پس میزند. استفن اهل ایتالیاست؛ اما نه مثل هر ایتالیایی دیگری. او اهل ایتالیای قرن چهاردهم میلادی است! با نگاهی به عنوان کتاب، میتوانید حدس بزنید که داستان از چه قرار است: بله، استفن یک خونآشام است. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ نمیتوانی روز مرا خراب کنی، کتابی روان شناختی- آموزشی است که با روایت داستان هایی از زندگی روزمره یاد می دهد نگذارید هیچ کس یا هیچ چیز روزتان را خراب کند. این کتاب پنجاه و دو فصل و هر فصل سه بخش دارد. بخش اول به شما هشدار می دهد که مثلا فلان اتفاق می تواند روزتان را خراب کند. در بخش دوم تمرین هایی برای روبرو شدن با آن شرایط می دهد و در نهایت در بخش سوم یاد می دهد چطور با دیدگاهی تازه به آن مسئله بنگرید. شما می توانید با به کارگیری راهکارهای این کتاب در برابر همه آدم های اطرافتان یا اتفاقاتی که می توانند از هر راه ممکن روزتان را خراب کنند، بایستید. ”