آنگه که خود را یافتم

کتاب صوتی

کتاب صوتی آنگه که خود را یافتم

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان نازی اکبری

سرگذشت یک روانپزشک

نام اصلی: Becoming myself

ناشر: نشر ققنوس

سال چاپ: 1398

شابک:

978-622-99954-1-9

خلاصه:

این کتا‌ب شرح حال و سفری درازمدت از زندگی هشتاد و شش‌ساله اروین یالوم به قلم خود اوست. جدا از زندگینامه نویسنده در این کتاب، هنر یالوم در در هم بافتن داستان‌های به‌یادماندنی درمانجویان و روایات شخصی عشق و حسرت به‌خوبی نمایان است. او با به تصویر کشیدن آسیب‌پذیرترین بخش‌های درونی خود از زندگی شخصی‌اش پرده‌برداری می‌کند.
یالوم از کتاب زندگینامه‌اش اثری منحصربه‌فرد می‌سازد و به شکلی متفاوت زندگینامه‌های معمول را با تکنیک‌های درمانی، فرایند نویسندگی و زندگی خانوادگی خود همراه می‌کند.
تعمق یالوم درباره غم‌ها، شادی‌ها، یأس‌ها، شکست‌ها و دستاوردهایش و بازتاب آن‌ها از ما دعوت می‌کند تا به درون «خود» و آنچه در زندگی برای ما «معنا» دارد سفر کنیم.
با خواندن این کتاب می‌آموزید که چگونه باید همواره کاوید و فرا گرفت و رشد کرد و با حداقل حسرت به زندگی معنا بخشید، چرا که به قول خود او: «از آن‌جا که ما تنها یک شانس برای زیستن داریم، باید کامل زندگی کنیم و با حداقل حسرت و پشیمانی آن را به پایان ببریم.»

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس فروغ بهرامی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 16 ساعت و 55 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

تازه‌های ماه‌آوا

کلاغی که با خدا حرف زدنویسنده: کریستوفر فاسترRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغه‌های برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصله‌ای دوردست می‌خواند. از دور صدای گرگ می‌آمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو می‌رفت، این بود که هنوز برای جوجه‌هایشان اسم انتخاب نکرده‌اند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلک‌های سام به آرامی بسته شدند و او کلاغ‌وار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجه‌ای که باعث افکار گوناگون، پیش‌بینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا می‌خواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”

آکوردی برای صرف شامنویسنده: رسول یونانRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ ماه از پنجره دور می شد، مثل قویی سفید، بر آب های سیاه، مسافر با ترس چمدانش را می بست، می ترسید، کسی بدرقه اش نکند. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools