نگاهی اجمالی به کتاب“ مت هیگ در کتاب کتابخانه نیمه شب داستان دختری را روایت میکند که با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند، اما با ورود به یک کتابخان? جادویی نگاهش به زندگی تغییر میکند. این رمان تکاندهنده و پرفروش در سال 2020 برنده جایزه گودریدز از نگاه مخاطبان شده است و از تأثیر انتخابهای کوچک و بزرگ در زندگیمان سخن میگوید.
اگر فرصتی برای جبران گذشتهتان داشتید دست به چه انتخابهایی میزدید؟
حقیقت این است که ما هرگز نمیتوانیم تمام کسانی باشیم که دلمان میخواهد؛ نمیتوانیم تمام زندگیهایی را از سر بگذرانیم که دوست داریم و هیچگاه نمیتوانیم تمام مهارتهای مورد علاقهمان را فرابگیریم. اما میتوانیم این تجربه لذتبخش را از رهگذر خواندن رمان به دست آوریم.
جایی میان زندگی و مرگ، کتابخانهای بیانتها وجود دارد که داستان واقعی هر فردی در آن منعکس شده است. تصور کنید در این کتابخانه حق انتخاب یک زندگی را داشتید، چه میکردید و چه چیزهایی در زندگی کنونیتان را تغییر میدادید؟ با تغییر دادن آنها آیا شما همچنان همین فرد بودید؟ نورا سید شخصیت اصلی داستان کتابخانه نیمه شب (The Midnight Library) در جستجوی زندگی حقیقیاش است و با ورود به این کتابخانه نگاهش به تمام مقولات بنیادین زندگی دگرگون میشود... ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب پیشتر با نام «ماندن در وضعیت آخر» ترجمه و منتشر شدهاست. آیا زندگی شما پشت سر هم به چیزی دلتنگ کننده بدل میشود؟ آیا هفته شما به شکلی پیش میرود که با توصیف زیر سازگار است: "هر روز صبح از خواب بیدار شدن و احساس خوبی درباره آن داشتن و دریافت نوازشهای آشنایی که تازههای روز مانند قطرات آب به سر و روی تو میپاشد و همچنین آگاهی از این که حساب بانکی ات خالی نیست و این که سردرد نداری. روز اول، عالیست! روز دوم، بله این هم عالیست! روز سوم، خوب شکایتی ندارم. روز چهارم، حرفی برای گفتن ندارم. روز پنجم، خمیازه. خدا را شکر جمعه هم از راه رسید. شب روز پنجم، افراط در نوشیدن. روز ششم، هولناک است و سرم دارد میترکد. روز هفتم، استراحت و بازیابی سلامتی." آیا این همه آن چیزیست که هست، هفتهای اندکی مصیبت بار بعد از یک هفته دلتنگ کننده دیگر، روزنامه صبحی که دور انداخته شده، فنجان شخصی قهوه که دیگری آن را برداشته و استفاده میکند، ناخنی که ریشه کرده و اذیت میکند، گلگیر اتومبیل داغان شده و "اگر امشب باران بیاید افتضاح میشود". خوب که چی؟ با توجه به این واقعیت که زندگی ما چقدر کوتاه است، برخی از ترسهایمان به نظر بسیار احمقانه و سادهلوحانه میرسند. چرا باید تمام مدت نگران این باشیم که چه وقت میتوانیم بیشتر اوقات اعتماد به نفس داشته باشیم؟ ”