نگاهی اجمالی به کتاب“ شام در رستوران دلتنگی، که خود تایلر بارها اذعان کرده است، بهترین اثر اوست، همچون بسیاری دیگر از رمان های خانم تایلر به موضوع خانواده و تاثیرات متقابل افراد بر یکدیگر میپردازد. در داستانهای خانم تایلر بیشتر چالشها حالتی ساده و روزمره دارند اما همین اتفاقات کوچک درونیات شخصیتها را آشکار میکند. برخلاف سنت داستاننویسی کلاسیک، در آثار تایلر کمتر ردی از ضد قهرمان یا شخصیت منفی یافت میشود. گویی از دیدگاه نویسنده هیچ انسانی خوب، بد، خوب تر یا بدتر نیست و تنها مسئله موجود موضوع تفاوت انسانهاست. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ امبر در بیمارستان از خواب بیدار می شود. نمی تواند تکان بخورد. نمی تواندحرف بزند. نمی تواند چشم هایش را باز کند. او می تواند صدای هر کسی را در اطرافش بشنود؛ اما آنها از این موضوع کاملا بی خبرند. امبر به یاد نمی آورد که چه اتفاقی رخ داده؛ اما بر این شک است که این قضایا با شوهرش ارتباط دارد. با نوسانی که میان اتفاقات کنونی، وقایع یک هفته قبل از تصادف و خاطراتی مربوط به بیست سال پیش و دوران کودکی او صورت می گیرد. ”