نگاهی اجمالی به کتاب“ از همان لحظه که بهعنوان انسان پا به این جهان پرسروصدا گذاشتیم، فکرها و استدلالهای گوناگون هم با ما به این جهان قدم گذاشتند. همین فکرها که البته خیلی از مواقع به کمکمان آمدهاند، گاهی به دشمن درجهیک ما بدل میشوند. میخواهیم کار جدیدی را شروع کنیم اما موانع ذهنی خودساخته، جلوی ما را میگیرند. همه چیز در امن و امان است اما نگرانیهای گوناگون به ذهنمان هجوم میآورند که مبادا خطری در راه باشد. خب، میبینید که دستگاه پرقدرت مغزمان همیشه در حال فعالیت است اما این پرکاری گاهی به ضرر ما تمام میشود. بله، آرامش، شادی و رضایت از زندگی در جدال با افکار بیهوده و اضطرابها شکست خورده و برای همیشه ما را تنها میگذارند. هاکان منگوچ که میتوان او را از صوفیان مدرن دانست با تعمق در ابیات مولوی و سیر در اندیشههای بیکران این شاعر، آثاری را تألیف کرده که از پرطرفدارترین کتابهای روانشناسی هستند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ زن که شخصیت اصلی نمایش است در یک کارخانه کار می کند. کاری سخت دشوار در تمام روزهای هفته. ضمنا او باید به خانه و بچه اش هم رسیدگی کند. یک روز صبح در پی دیدن کابوسی از خواب می پرد. هراسان از دیر رسیدن به سر کار مشغول آماده کردن خود می شود اما در می یابد که کلید خانه در کیفش نیست. شتابان وقایع شب قبل را در ذهنش بازسازی می کند تا ببیند کلید را کجا گم کرده است. ”