نگاهی اجمالی به کتاب“ مردی به خاطر کشتن دوستش زندانی شده است. او چگونگی این قتل را روایت میکند. و معتقد است چون دوستش از نیرویی فوق بشری برخوردار بوده و این موضوع از نگاه او خطرناک تلقی میشده دست به چنین کاری زده است.مرد زندانی در مواجهه با این پرسش که اگر خود او به چنین قدرتی دست مییافته آیا سزاوار چنان سرنوشتی بوده است؟ پاسخ میدهد که سرشت او متفاوت است و با همه فرق میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ در این داستان جذاب و منسجم که یادآور رمانهای آگاتا کریستی است، لوبلکلاک، خبرنگار نویسنده مجله سفر، ماموریتی کمنظیر نصیبش میشود: مسافرتی یکهفتهای با کشتی تفریحی لوکسی که تنها چند کابین دارد. آسمان صاف است، آب آرام و میهمانان خاص و خوشپوش کشتی سرمست از آغاز سفرشان با آن کشتی اختصاصی در دریای دل انگیز شمال.اما روزهای هفته که میگذرد، بادهای سردی عرشه کشتی را شلاق میزنند، آسمان خاکستری میشود و لو چیزی میبیند که آن را فقط میتوان کابوسی عجیب تلقی کرد ... ”