نگاهی اجمالی به کتاب“ بسیاری از ما درست از لحظهای که از خواب بیدار میشویم مورد هجوم انواع استرسها قرار میگیریم. نکند به اتوبوس نرسم؟ اگر دیر برسم بخشی از حقوقم را در پایان ماه بابت تأخیر از دست میدهم. نکند کارم مورد رضایت کارفرمایم نباشد؟ با احساس گناه و عذاب وجدانی که والدینم به من منتقل میکنند چگونه کنار بیایم؟ لپتاپی که قرار بود هفتهی پیش بخرم سه میلیون گرانتر شده؛ مابقیاش را از کجا جور کنم؟ با چکی که موعد پاس کردنش امروز است چه کار کنم؟ ماشین به خرج افتاده، هزینههایش را از کجا فراهم کنم؟ اگر تا آخر ماه دخلم با خرجم نخواند از کی پول قرض بگیرم؟ هر کدام از ما در زندگی استرسها و اضطرابهای خودمان را داریم. برای برخی چالشهای کاری بیشتر مضطربکنندهاند و برای عدهای دیگر تنشهای درونی یا روابط فردی. اما ما چارهای جز تلاش برای جان سالم به در بردن از زیر فشار این حجم از استرس نداریم. ما محکومیم که با ناملایمتیها بجنگیم و زنده بمانیم و به موفقیت دست پیدا کنیم. ”

آدلفنویسنده: بنژامن کنستان
نگاهی اجمالی به کتاب“ بنژامن کنستان دو ربک(1830-1767)، رماننویس سوئیسیتبار فرانسویزبان قرن هجدهم میلادی است.کنستان را بیشتر به عنوان یک تئوریسین لیبرال میشناسند تا یک رمان نویس. هرچند کنستان بهخاطر شاهکارش، «آدلف»، اسم و رسمی به هم زده است.
«آدلف» بار اول در لندن به چاپ رسید و بیدرنگ «رمان کلیدی» و زندگی نامه شخصی «کُنستان» شمرده شد. این رمان در زمان خودش جاروجنجال فراوان و درازمدتی به پا کرد.
تقریباً یک قرن، یعنی تا پس از جنگ جهانی دوم، طول کشید تا تأکید بر جنبههای اتوبیوگرافیک و وسوسه یکی دانستن شخصیتهای تخیلی با آدمهای واقعی فروکش کرد و «آدلف» را بهخاطر ویژگیهای زیباشناختی آن خواندند و نقد کردند.
«آدلف» را تلخترین رمان عشقی نیز خواندهاند زیرا «کنستان» در آن، عمیقترین و صادقانهترین احساسات و شورانگیزترین بستگیهای عاطفی را تجزیه و تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه در گذر زمان این احساسات و بستگیها رنگ میبازد.
«آدلف» شاهکار روانشناختی عشق است و تراژدی عدم امکان برقراری ارتباط راستین میان انسانهای عاشق را به نمایش میگذارد.
کُنستان عمیقترین و شورانگیزترین وابستگیهای عاطفی را موشکافانه تجزیه و تحلیل میکند تا نشان دهد چرا و چگونه با گذر زمان این احساسات و بستگی به تدریج رنگ میبازد.
آدلف جوانی 22 ساله است و قرار است جهت کسب تجربه به نقاط مختلف اروپا سفر کند و سپس به نزد پدر بازگردد و آنجا مشغول شود تا روزی جانشین او شود.
آدلف به شهر کوچکی که مقر حکومت شاهزادهای جوان است وارد میشود. او با طبع حساسی که دارد بیشتر به تنهایی و انزوا دچار می شود... تا اینکه یک روز به منزل کنت دعوت می شود و آنجا با معشوقه کنت (النور) روبرو میشود و او را هدفی شایسته برای رفع تشنگی قلب و ارضای غرور می یابد.
النور که حدود 10 سال از او بزرگتر است و دو فرزند نیز از کنت دارد از معاشرت با مردی که با دیگران تفاوت دارد ناراضی نیست و.. ”