جسارت رانندگی

کتاب صوتی

کتاب صوتی جسارت رانندگی

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده منال شریف

نام اصلی: Daring to drive:the young saudi women who stood up to a kingdom of men

ناشر: نشر مروارید

سال چاپ: 1399

شابک:

978-964-191-619-2

خلاصه:

کتاب جسارت رانندگی، اثری نوشته ی منال شریف است که نخستین بار در سال 2017 منتشر شد. منال شریف در مکه به دنیا آمد. او در نوجوانی، اعتقادات مذهبی سفت و سختی داشت و یک بار، نوارهای کاست برادرش را در اجاق انداخت چون موسیقی را حرام می دانست. منال اما با ورود به دهه ی دوم زندگی، مهندس امنیت کامپیوتر شد و از معدود زنانی بود که در محل کار حضور داشتند. پس از مدتی، به خاطر این که منال با همکاران مرد خود گفت و گو می کرد، به او برچسب فاحشگی زدند، برادر نوجوانش در سفرهای کاری با او می آمد تا مراقبش باشد، و با این که منال ماشین داشت، اما راندن خودرو توسط یک زن در خیابان های شهر قدغن بود. کتاب جسارت رانندگی، شرح حالی عمیقا شخصی از یک فعال اجتماعی تصادفی، و داستان تأثیرگذار زن جوان مسلمانی است که در برابر پادشاهی مردان ایستاد و به پیروزی رسید.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار فروغ بهرامی
انتخاب موسیقی فروغ بهرامی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 12 ساعت و 25 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی بخش D بخش D

فریدا مک فادن

کتاب صوتی زمستان در راه است زمستان در راه است

گری کاسپاروف

کتاب صوتی جنگ جنگ

لویی فردینان سلین

کتاب صوتی کالبدشکافی ترور کالبدشکافی ترور

اندرو سینکلر

تازه‌های ماه‌آوا

آخرین انار دنیانویسنده: بختیار علیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مضمون کتاب آخرین انار دنیا در زمینه ادبیات جنگ، سانسور، قربانی، عشق‌های شکست‌خورده، نقدحکومت و احزاب سیاسی است. بختیار علی پرکارترین و پرتیتراژترین نویسنده کرد لقب گرفته‌اشت. ”

کلاغی که با خدا حرف زدنویسنده: کریستوفر فاسترRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ شب به زودی سراسر جنگل را فرا گرفت. قورباغه‌های برکه آواز جمعی خود را شروع کردند. چند زاغچه مدت کوتاهی روی درخت مجاور با هم مشاجره کردند. جغدی در فاصله‌ای دوردست می‌خواند. از دور صدای گرگ می‌آمد. آخرین فکر سام، وقتی به خواب فرو می‌رفت، این بود که هنوز برای جوجه‌هایشان اسم انتخاب نکرده‌اند. با خود گفت: «باید فردا صبح در این باره صحبت کنیم.» پلک‌های سام به آرامی بسته شدند و او کلاغ‌وار تبسم کرد، همان لحظه اسمی از خاطرش گذاشت؛ اسمی برای آن جوجه‌ای که باعث افکار گوناگون، پیش‌بینی و هیجان او شده بود. جآشوا. او را جآشوا می‌خواندند، و این نام پدربزرگ سام و همسر اسمرالدا بود. جآشوا نام خوبی برای قهرمان بود، مگر نه؟ ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools