نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب سرگذشت بسیاری از افراد جامعه را به تصویر میکشد که نباید به دلایل مختلف از عرش به فرش میرسند و به ناچار در جستجوی سرپناهی از نوانخانهای به نوانخانه دیگری رانده میشوند. جورج ارول که خود نیز مدتی این نوع زندگی را تجربه کردهاست سعی دارد به ما بفهماند که برخلاف نظر عموم ، همه بیخانمانها افرادی بیعار و انگل جامعه نیستند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ سرجوخهی مقرراتی در مقابل آن زیبایی آرامشبخش پایش لرزید. او که پشت تیرهپوستان را با شلاق دریده بود، او که شجاعت و طمعکاریاش نسلی نو در کالیفرنیا پدید آورده بود، آن مرد ریشو، آن حامل بیرحم تمدن از زین به پایین لغزید، کلاهخود پولادین از سر برداشت. زیر لب گفت: «ای مریم مقدس،اینجا دشت سرسبز بهشتی است که پروردگارمان وعده داده.» ”