نگاهی اجمالی به کتاب“ این کتاب شرح حال و سفری درازمدت از زندگی هشتاد و ششساله اروین یالوم به قلم خود اوست. جدا از زندگینامه نویسنده در این کتاب، هنر یالوم در در هم بافتن داستانهای بهیادماندنی درمانجویان و روایات شخصی عشق و حسرت بهخوبی نمایان است. او با به تصویر کشیدن آسیبپذیرترین بخشهای درونی خود از زندگی شخصیاش پردهبرداری میکند.
یالوم از کتاب زندگینامهاش اثری منحصربهفرد میسازد و به شکلی متفاوت زندگینامههای معمول را با تکنیکهای درمانی، فرایند نویسندگی و زندگی خانوادگی خود همراه میکند.
تعمق یالوم درباره غمها، شادیها، یأسها، شکستها و دستاوردهایش و بازتاب آنها از ما دعوت میکند تا به درون «خود» و آنچه در زندگی برای ما «معنا» دارد سفر کنیم.
با خواندن این کتاب میآموزید که چگونه باید همواره کاوید و فرا گرفت و رشد کرد و با حداقل حسرت به زندگی معنا بخشید، چرا که به قول خود او: «از آنجا که ما تنها یک شانس برای زیستن داریم، باید کامل زندگی کنیم و با حداقل حسرت و پشیمانی آن را به پایان ببریم.» ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ هر انسانی گذشتهای دارد که هرگز رهایش نمیکند، آیندهای دارد که میخواهد بیتوجه به گذشته آن را بسازد، و حالی که به تلاش میگذرد، به دست و پا زدن برای پاک کردن ماجراهایی که از سر گذرانده، به درگیری ذهنی برای آیندهای نامعلوم... قهرمان «برامواج» زنی است که خلاف معمول عمل میکند، گذشتهاش را پس میزند و سالها از آن سراغی نمیگیرد که آیندهاش را با عشق و امید بنا کند، عشقی با فرجام جدایی. زمانی طولانی در این بیخبری زندگی میکند تا ناگهان به او خبر میرسد که پدرش ناپدید شده. زن تصمیم میگیرد به ساحل دریاچه کودکیهایش بازگردد... ”