ذهن دیگران را بخوانید

کتاب صوتی

کتاب صوتی ذهن دیگران را بخوانید

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
برگردان آزاده مبشر

نام اصلی: Read the minds of others

ناشر: نشر آریاگهر

سال چاپ: 1399

شابک:

خلاصه:

آیا تا به حال این آرزو را داشته‌اید که قادر به خواندن ذهن دیگران بودید و می‌دانستید که چه در سر دارند؟ هم اکنون با استفاده از سیستمی پیشرفته و طبق اصول روانشناسی به راحتی به آرزوی خود دست پیدا می‌کنید! دکتر دیوید جی. لیبرمن در کتاب ذهن دیگران را بخوانید (You Can Read Anyone) برنامه‌ای کامل به شما ارائه می‌دهد که می‌توانید به راحتی از آن استفاده و ذهن‌خوانی کنید.

لازم به ذکر است که کتاب ذهن دیگران را بخوانید اطلاعاتی درباره‌ی زبان بدن به شما نمی‌دهد. این کتاب به شما نخواهد گفت چگونه فردی را بر اساس این که به چه شکل دست‌هایش را جمع کرده یا بندکفش‌هایش را بسته است قضاوت کنید. بلکه این کتاب به شما یاد می‌دهد که چگونه متوجه شوید که هر فردی در موقعیت‌های متفاوت زندگی چه فکرها و احساساتی در سر دارد. برای مثال، می‌توانید دقیقاً بفهمید که آیا یک فروشنده، آدم بی‌‌شیله‌ پیله‌ای است یا شخصی که می‌خواهید با او دوست یا وارد معامله شوید، آدم قابل اعتمادی است یا نه.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابردار آرش رستمی
کارگردان رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

مدت زمان اثر: 5 ساعت و 44 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی قدرت قدرت

راندا برن

کتاب صوتی صراحت بیان صراحت بیان

جودی مورفی

کتاب صوتی وابی سابی وابی سابی

نوبوئو سوزوکی

کتاب صوتی درد عشق درد عشق

لودرو رینزلر

کتاب صوتی قهرمان قهرمان

راندا برن

تازه‌های ماه‌آوا

حماسه ویچر- جلد اول آخرین آرزونویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ گرالت، ویچر اهل ریویا، جنگجویی است که خود سپکوفسکی او را مانند تیر از کمان رهاشده صاف و ساده می‌داند؛ اما دنیا و سرنوشتی که گرالت را احاطه کرده چنان پیچیده است که سادگی او به طرز دیوانه‌واری عمیق و بامعنی جلوه می‌کند. شاید نگاه اول فقط با یک هیولاکش حرفه‌‎ای که برای پول کار می‌کند روبه‌رو باشیم؛ اما گرالت معمولاً با انسان‌هایی سروکار دارد که هر هیولایی را شرمنده می‌کنند و این انسان‌ها هستند که مجبورش می کنند… بخشی از کتاب: او لحظه‌‌ای جلوی مسافرخانه‌‌ی ناراکورت پیر ایستاد، به صداها گوش فرا داد. طبق معمول، در این ساعت، مسافرخانه شلوغ بود. مرد غریبه داخل نشد. اسبش را به پایین خیابان هدایت کرد، به سمت مسافرخانه‌‌ی کوچک‌تری به ‌نام روباه. این مهمانسرا محبوبیت خاصی نداشت و تقریباً خلوت بود. صاحب مسافرخانه سرش را از پشت بشکه‌‌ای خیارشور بیرون آورد و غریبه را برانداز کرد. تازه‌‌وارد که هنوز کت بر تنش بود، ساکت و بی‌‌حرکت جلوی پیشخوان ایستاده بود. - چی بیارم؟ غریبه گفت: «آبجو.» صدایش خوشایند نبود. مسافرخانه‌‌‌‌‌‌دار دستش را با پیش‌‌بند پارچه‌‌ای پاک کرد و یک لیوان سفالی برایش آورد. غریبه سن زیادی نداشت؛ اما موهایش تقریباً سفید بود. زیر کتش یک جلیقه‌‌ی کهنه‌‌ی چرمی پوشیده بود که با بند روی گردن و شانه‌‌هایش بسته شده بود. وقتی کتش را درآورد افراد دوروبرش متوجه شدند شمشیری حمل می‌‌کند که البته به‌خودی‌خود موضوع غیرطبیعی‌‌ای نبود، تقریباً هر مردی در ویزیم یک سلاح همراه خود داشت؛ اما هیچ‌کس شمشیرش را مثل یک کمان یا تیردان به پشتش نمی‌‌بست. غریبه کنار مشتری‌‌های دیگر که پشت یک میز بودند ننشست. همان‌‌جا جلوی پیشخوان ایستاده بود و به مسافرخانه‌‌دار خیره شده بود. هرازگاهی محتویات لیوانش را مَزه‌‌مَزه می‌‌کرد. - برای شب یه اتاق می‌‌خوام. مسافرخانه‌‌دار با غرولند گفت: «جا نداریم.» به چکمه‌‌های غریبه نگاه کرد که خاکی و کثیف بودند. «ناراکورت پیر رو امتحان کن.» - ترجیح می‌‌دم همین‌‌جا بمونم. «گفتم که جا نداریم.» مسافرخانه‌‌دار بالاخره لهجه‌‌ی غریبه را تشخیص داد، اهل ریویا بود. «پولش رو می‌‌دم.» تازه‌‌وارد آهسته صحبت می‌‌کرد، انگار که خودش هم مطمئن نبود و بعد اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد. مرد آبله‌‌روی دیلاقی _ که از لحظه‌‌ی ورود تازه‌‌وارد چشم‌‌ از او برنداشته بود _ بلند شد و سمت پیشخوان آمد. دو رفیقش نیز همراه با او بلند شدند، بافاصله‌ی دو قدمی پشت سرش ایستادند. مرد آبله‌‌رو درست کنار تازه‌‌وارد ایستاد و با خشونت گفت: «به تو اتاق نمی‌‌دیم، ولگرد ریویایی. در ویزیم به کسایی مثل تو احتیاجی نیست. این شهر آبرو داره!» غریبه، لیوان در دست قدمی به عقب رفت. نگاهی به مسافرخانه‌‌دار انداخت؛ اما او رویش را برگرداند. حتی به ذهن مسافرخانه‌‌دار نرسید که از مرد ریویایی دفاع کند. به‌هرحال، چه کسی از ریویایی‌‌ها خوشش می‌آمد؟ ”

قانون جذب در روابطنویسنده: مایکل لوسیرRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ در کتاب صوتی قانون جذب نویسنده به شما یاد خواهد داد که سطح زندگی خود را با درست و صحیح فکر کردن و برنامه‌ریزی درست ارتقا دهید. هیچ‌چیز یهویی و بدون دلیل اتفاق نمی‌افتد و رخدادهای اطراف شما همگی با دلیل و منطقی خاص پیش می‌آیند. در کتاب قانون جذب مایکل لوسیر در ابتدا به صورت علمی قانون جذب را با توجه به قوانین پایستگی انرژی اثبات کرده است و با توجه به قوانین حاکم بر اتم‌ها به شکا می‌آموزد که خیلی مراقب انرژی‌هایی که از خود ساطع می‌کنیم باشیم. در بالا از اتفاقاتی گفتیم که ممکن است برایمان رخ بدهد. چیز‌هایی را می‌خواهیم بدست آوریم در حالی که احتمال آن بسیار پایین بوده است. در کتاب صوتی قانون جذب، متوجه خواهید شد که چطور قانون جذب در رسیدن شما به خواسته‌هایتان کمک خواهد کرد. در نتیجه یاد خواهید گرفت که چگونه آگاهانه‌تر از قانون جذب استفاده کنید و قدم به قدم به خواسته‌هایتان نزدیک‌تر شوید. ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools