نگاهی اجمالی به کتاب“ النا، استفن و دیمون سه شخصیت اصلی رمان کشمکش، دومین رمان مجموعهی خاطرات خونآشام هستند. در این قسمت شخصیتی که در پایان بخش اول معرفی شد، نقشی محوری در داستان میگیرد. او کسی نیست جز آلاریک سالتزمن. در پی قتل یک معلم تاریخ، النا گیلبرت تلاش میکند تا بیگناهی استفن را در اینباره اثبات کند. او همچنین متوجه میشود تنها یک چیز در دنیا وجود دارد که از عاشق یک خونآشام شدن خطرناکتر است. و آن این است که همزمان عاشق دو خونآشام بشوی. در حالی که استفن میکوشد غرایز خود را سرکوب کند، دیمون در تلاش است قلب النا را از آن خود کند. سلسلهای از وقایع هولناک، النا را مجبور میکند که جان خود را به خطر بیندازد تا یکی از این دو برادر را نجات دهد. انتخاب اوست که سرنوشت هرسهی آنها را تعیین میکند.
طرفداران سریال محبوب خاطرات خونآشام، این کتاب را مملو از همان نوع تعلیقهای دلخراش و عاشقانههای خشنی که در سریال وجود دارد خواهند یافت. ممکن است در نگاه اول این اثر شبیه یک رمان عاشقانهی معمولی نوجوانان به نظر برسد. اما فلاشبکهای استفن به قرن چهاردهم میلادی و همچنین شخصیتپردازیهای قدرتمند داستان، آن را از یک اثر کلیشهای خارج میکند. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ آنتون چخوف در نمایش صوتی سه خواهر بیش از همهی آثارش به جوانان و بهویژه روحیات زنان جوان توجه دارد. نسل آرمانخواه و تحصیلکردهی روسیه، خودش را در برابر آیندهی تاریکی میبیند که دیگر جایی برای آرمانهایش باقی نگذاشته است. سه خواهر این نمایشنامه نیز که به همین نسل تعلق دارند، به جای فکر کردن به آینده، حسرت روزهای خوش گذشته را میخورند؛ حسرت روزهایی که در مسکوی شاد و پرهیاهو میگذراندند.
نمایش صوتی سه خواهر با نگاه تیزبین آنتون چخوف، تصاویر دقیقی از جنبههای روحی و روانی شخصیتها به مخاطب نشان میدهد. ایرینا که کوچکترین دختر خانواده است، هنوز با امید بازگشت به مسکو روزهایش را میگذراند. اولگا که خواهر بزرگتر است و تجربیات بیشتری دارد، زندگی را با عینک بدبینی برانداز میکند. ماشا هم به عنوان خواهر میانی، دختر عصبی و تندخویی است که با کمتر کسی سر سازش دارد. ”