سفر به سرزمین کوبلای خان

کتاب صوتی

کتاب صوتی سفر به سرزمین کوبلای خان

دوستان عزیز ماه آوا

از ابتدای مهرماه سال ۱۴۰۰ خرید محصولات ماه آوا تنها از طریق پلتفرمهای فروش کتاب صوتی امکان پذیر خواهد بود

اثری از
نویسنده مارکو پولو
برگردان بنفشه جعفر

به راستی که اگر تمامی حکام جهان گردهم آیند، نیز قادر نیستند صاحب قدرت حکمفرمانی و توانایی تشکیل ارتشی همچون قدرت و ارتش کوبلای‌خان گردند.

نام اصلی: the Travels in the Land of Kubilai Khan

ناشر: روزگار نو

سال چاپ: 1393

شابک:

978-622-7057-68-3

دسته بندی: تاریخی/ مستند

خلاصه:

این کتاب که شرحی از تجربیات شگفت‌آور مارکوپولو، تاجر ونیزی قرن سیزدهم، در سفرهایش در محضر کوبلای‌خان؛ قدرتمندترین و بزرگترین پادشاه تاریخ مغول‌ها است تاثیری ژرف بر نگرش اروپاییان قرون وسطایی از سرزمین‌های وسیع دیگر گذاشته و یکی از جذاب‌ترین و افشاگرانه‌ترین سفرنامه‌های نگاشته شده تا به حال را رقم‌ زده‌است.

بشنوید:

هنرمندان:
صدابرداری و میکس آرش رستمی
انتخاب موسیقی رضا عمرانی
تهیه کننده راضیه هاشمی

تاریخ تولید اثر: مهر ماه 97

مدت زمان اثر: 4 ساعت و 19 دقیقه

...

...

دیدگاههای کاربران

تعداد دیدگاه: 0

(برای ارسال دیدگاه حتما باید عضو سایت ماه آوا باشید)

کتاب صوتی استبداد استبداد

تیموتی اسنایدر

کتاب صوتی بازجویی از صدام بازجویی از صدام

جان نیکسون

کتاب صوتی آن فرانک آن فرانک

آن فرانک

کتاب صوتی همسفرها همسفرها

علی‌محمد افغانی

تازه‌های ماه‌آوا

نگاهی اجمالی به کتاب

“ در قسمت‌های قبلی مجموعه‌ی خاطرات خون‌آشام با شخصیت‌های اصلی این مجموعه آشنا شدیم: النا، استفن و دیمون. در کتاب دیدار مجدد سیاهی که چهارمین و آخرین جلد این مجموعه است، النا گیلبرت در مقام یک خون‌آشام قدرتمند از مرگ برمی‌خیزد. اما هنوز هم خود را گرفتار یک مثلث عشقی مرگبار با استفن و دیمون می‌بیند. روابط هرسه‌ی آن‌ها با یکدیگر در این قسمت وارد سطح جدیدی از چالش و دشواری می‌شود. از دست دادن النا برای استفن عذاب‌آور است. او مصمم است یک‌بار برای همیشه به دشمنی خود با برادرش دیمون پایان دهد. حتی اگر به قیمت از دست رفتن جان یکی از سه نفرشان تمام شود. اما در همین حین سروکله‌ی قدیمی‌ترین و شرورترین نیروی شیطانی فلس چرچ پیدا می‌شود که برای شهر تهدید بزرگی به حساب می‌آید. اکنون النا، استفن و دیمون، هر سه باید با هم متحد شوند تا شهر را نجات دهند. اما آیا آن‌ها می‌توانند منافع شخصی خود را برای دستیابی به خیر جمعی و بزرگ‌تر نادیده بگیرند؟ ”

حماسه ویچر- جلد دوم- شمشیر سرنوشتنویسنده: آنجی سپکوفسکیRating Star
نگاهی اجمالی به کتاب

“ مجموعه داستانی در دنیای گرالت ویچر که برخی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های این دنیا را معرفی می‌کند. یک کتاب غیرقابل از دست دادن برای طرفداران بازی‌ها و رمان‌ها. گرالت یک ویچر است؛ مردی که قدرت‌های جادویی‌اش با تمرین‌های طولانی و اکسیرهای مرموز تقویت شده و او را به جنگجویی قهار و قاتلی بی‌رحم تبدیل کرده است؛ اما او یک آدمکش معمولی نیست؛ کارش کشتن هیولاهای متنوع و اهریمن‌های خبیثی است که ویرانی به بار می‌آورند و به بی‌گناهان حمله می‌کنند. او در سرزمین‌ها پرسه می‌زند و به دنبال مأموریت می‌گردد؛ اما به تدریج متوجه می‌شود که بااین‌که برخی از شکارهایش کاملاً بدذات و شریر هستند، بعضی دیگر قربانی گناه، پلیدی یا سادگی شده‌اند. - بخشی از کتاب: آبله‌رو گفت: «حداقل سکه‌هامون سرجاشون موندن، کسی نیست که برای کشتن باسیلیسک بهش پول بدیم. بهتره دیگه برید خونه؛ اما در مورد وسایل و اسب اون افسونگر... خوب نیست که هدر بشن.» قصاب گفت: «آره، مادیان خوبیه و خورجین‌هاش پُرن. بیاین یه نگاهی بندازیم.» - چه‌کار دارید می‌کنید؟ مرد آبله‌رو با لحن تهدیدآمیزی گفت: «خفه شو، کدخدا. مزاحم نشو، وگرنه یه مشت می‌آد تو صورتت.» قصاب تکرار کرد: «مادیان خوبیه.» - از اسب دور شو، عزیز من. قصاب به‌آرامی سمت غریبه‌ای که ناگهان از پشت یک دیوار فروریخته سر درآورده بود برگشت، درست پشت جمعیتی که جلوی ورودی تونل ایستاده بودند. غریبه موهای قهوه‌ای مجعد و پرپشتی داشت، زیر کت کتان گشادش نیم‌تنه‌ای به رنگ قهوه‌ای تیره پوشیده بود، همراه با چکمه‌های بلند مخصوص سواری. مسلح نبود. او با لبخندی تهدیدآمیز تکرار کرد: «از اسب دور شو. اینجا چی داریم؟ یه اسب و خورجینش که متعلق به کس دیگه‌ای هستن؛ اما شما با طمع بهش چشم دوختین و می‌خواین بهش دستبرد بزنید. این کارِ شرافتمندانه‌ایه؟» آبله‌رو آرام دستش را داخل پالتوی خود فروبرد و به قصاب نگاهی انداخت. قصاب رو به جمعیت دست تکان داد، با اشاره‌ی او، دو جوان قوی‌هیکل با موهای کوتاه خارج شدند. هر دو چماق‌های سنگینی به دست داشتند، مثل آن‌هایی که برای بی‌هوش کردن حیوانات در کشتارگاه استفاده می‌شوند. مرد آبله‌رو درحالی‌که دستش را داخل پالتو نگه‌داشته بود، گفت: «تو کی هستی که به ما بگی چی شرافتمندانه‌ست و چی نیست؟» ”

Local Business Directory, Search Engine Submission & SEO Tools