نگاهی اجمالی به کتاب“ با یک تغییر و تحول بزرگ در زندگیتان تنها 31 روز فاصله دارید! جول اوستین در کتاب صوتی اعلام میکنم یک برنامهی مدون 31 روزه در اختیار شما میگذارد که با عمل به رهنمودهای آن میتوانید افکار منفی را از خود بزدایید و زندگی با نگرش مثبت را بیاموزید. او برای هر روز از این بازهی زمانی 31 روزه بیانیهای در نظر گرفته است که در آن از تجربیات شخصی، خاطرات، حکایتها و تمثیلهای شنیدنی برای تفهیم مقصود خود بهره میگیرد. مقصود کلی جول اوستین در این کتاب صوتی این است: «قدرت تأثیرگذاری کلمات را دست کم نگیرید.»
شاید شما هم جزو این دسته از انسانها باشید یا این قبیل افراد را در اطراف خود دیده باشید که مدام در گفتارشان از کلمات و جملات منفی استفاده میکنند و در گوش همه و بیش از همه خودشان آیهی یأس میخوانند. «این بار دیگر کرونا میگیرم»، «هیچوقت نمیتوانم از پس این کار بربیایم»، «مطمئنام امروز قرار است اتفاق بدی بیفتد». جول اوستین در این کتاب صوتی از شما میخواهد قدرت اثرگذاری و بار معنایی واژههایی را که بر زبان میآورید دست کم نگیرید. ”
نگاهی اجمالی به کتاب“ رمان آناکارنینا نوشتهی لییو تولستوی، نویسندهی روس است و سروش حبیبی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب برای اولین بار در سال 1878 به چاپ رسید و خود تولستوی آن را اولین کتاب واقعی خود میدانست. آناکارنینا رمان پیچیدهای است که بیش از دوازده شخصیت اصلی دارد. موضوع رمان در مورد خیانت، ایمان، خانواده، جامعهی اشرافی روسیه، ازدواج، آرزو و زندگی روستایی است. داستان در مورد رابطهی خارج از ازدواج آنا با افسری جوان به نام ورونسکی است. این رابطه رسوایی زیادی برای هر دو به همراه میآورد و بیشتر موجب فروپاشی روابط و زندگی آنا میشود. یکی از اصلیترین مضامین رمان این است که: «هیچکس نمیتواند شادی خود را بر روی درد و رنج شخص دیگر بنا نهد.» به گفتهی بسیاری، شخصیت لوین در رمان درست مانند شخصیت اصلی تولستوی است. انگار که نویسنده عقاید خود را از زبان این شخصیت به مخاطب عرضه میکند. از طرفی نام تولستوی لییو است و نام خانوادگی روسی لوین هممعنا با لییو است. لوین از کیتی به همان روشی خواستگاری میکند که تولستوی از سوفیا (همسرش) خواستگاری کرده است. هماکنون تولستوی را به عنوان نویسندهای مشهور میشناسند؛ اما او در دوران خود یک مبدع بزرگ در زمینهی نویسندگی بود. استفاده از مونولوگ درونی امروز شاید امری عادی باشد؛ اما خود تولستوی برای اولین بار در رمان آناکارنینا از آن استفاده کرد. روشی که باعث میشود شخصیتها بدون واسطه در مورد افکار و احساسات خود صحبت کنند. نویسندههای پیشین مانند شکسپیر در نمایشنامهها از این روش استفاده میکردند؛ اما هیچگاه در رمانها از آن استفاده نشده بود. مونولوگ درونی باعث همدلی زیاد مخاطب با شخصیت میشود و باعث میشود از نزدیک انگیزههای شخص را درک کنیم. ”